عطریاس۱۲
13 تیر 1398 توسط نردبانی تا بهشت
#رمان_دوم #عطر_یاس #قسمت_دوازدهم حاجآقای یوسفی یه آهنگ غمگین گذاشته بود و قلبم از غصه داشت، تکهتکه میشد دوست داشتم الان تنها بودم و با صدای بلند گریه میکردم. بعد از ده روزی که اومده بودم خادمیالشهدا، حالا داشتم برمیگشتم! بازم میرفتم… بیشتر »