وبلاگ سوت و کور این روزها...
مدتی است وبلاگم خیلی سوت و کور شده است! دلیلش را نمی دانم اما دیگر از مهمان هایی که هر روز به دیدنم می آمدند و دستپختم را می چشیدند؛ خبری نیست!
نمی گویم:
دستپختم خوب است گاهی غذاهایم بی نمک بی نمک بودند و گاهی شور شور! اما هر چه بود نتیجه تلاش و کوشش خودم بود، از جایی آنها را نیاورده بودم و به احترام ریش سفید نداشته ام، دید و بازدید به راه بود و شور و شعف موج می زد!
اکنون!
نمی دانم چه شده که دیگر نه کسی می آید و نه کسی می رود؟!
شاید یک دلیلش این بود که بر سر درب آن “و ان یکاد” نصب نکرده بودم و از بوی خوش اسپند و ضد زخم چشم بودنش غآفل شدم!
چند باری خودم به وبلاگ دوستان قدیمی سر زدم و سرزده مهمان شان شدم اما به قول معروف این آمد و رفت باید دو طرف باشد و یک طرفه بودن؛ طعم لذیذی ندارد!
دلم تنگ شده برای وبلاگ دوستانی مانند شورشیرین، طوبای محبت، کویر تشنه باران و مهنا…
البته چندتایی خیلی وقت است از وبلاگ های شان بوی غذا به مشام نمی رسد و گرمای شان به سرمایی استخوان سوز مبدل شده است اما چندتایی فعال هستند و دیگر مثل سابق شور و شوقی برای دیدوبازدید ندارند و سرشان به کار خودشان گرم است!
کاش دوباره می شد، در کنار هم باشیم و از آقایی حرف می زدیم، غش غش می خندیدیم و روزگار بی مروت را با دلی خوش سپری می کردیم!
اما حیف!
دیگر آن روزهای خوش برنمی گردد!