یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

سفرعشق ۴۰

11 بهمن 1397 توسط نردبانی تا بهشت

​#قسمت_چهلم

#سفر_عشق 
نمی‌دونستم چکار کنم؟! گرمی گونه‌هام رو حس می‌کردم. مطمئن بودم، الان مثل لبو قرمز شدم. 

چند قدمی عقب رفتم و زیر لب با صدای آرومی گفتم: 

–ب ب ب خشید آقای سهرابی.

–خواهش می‌کنم، تقصیر من بود، بدجایی وایساده بودم.

سریع قدم‌هام رو برداشتم که برم. صدای آقای سهرابی رو شنیدم، گفت:

–خانم مرادی کلاسورتون. 

واااای به کل فراموش کرده بودم که کلاسورم از دستم افتاده بود رو زمین!! لب پایینیمو به دندون گرفتم و برگشتم سمتش ،، با قدم های آرومی رفتم جلو و گرفتمش و تشکری زیرِ لب کردم. 

سریع رفتم سمتِ کلاس . یادم می‌افتاد، خندم می‌گرفت. به خودم تشری زدم و گفتم:

دختر معلوم هست تو چت شده؟! تو قبلا این پسرهای بیچاره رو درسته قورت می‌دادی!! حالا چرا نمی‌تونی حتی باهاشون حرف بزنی. 

به کلاس که رسیدم، استاد سرِ کلاس بود. در زدم و ببخشیدی گفتم، رفتم رو صندلی خالی که تقریبا ته کلاس بود، نشستم.

هانا برگشت سمتم و شروع کرد به تکون دادن لباش ،، هرکاری کردم نفهمیدم چی میگه 

بدون توجه به کلاس با عصبانیتی که تو صورتم بود، گفتم: 

– معلومه چی میگی؟! چرا با لبات اشکال هندسی در میاری ؟؟؟ 

با حرفی که زدم کل کلاس رفت رو هوا ،،، با صدای خنده بچه های کلاس تازه فهمیدم چی گفتم  

استاد عصبی نگاهی بهم انداخت و گفت:

–خانم مرادی دیر که اومدی، حالام نظم کلاس رو بهم میزنی!!

سرم رو از خجالت پایین انداختم!! إی خدااا فکر کنم امروز، روز من نیست!!!

اصلا حواسم به درس نبود. همش یادِ برخوردم با آقای سهرابی می‌افتادم و لب پایینیم را به دندون می‌گرفتم.

بالاخره کلاس تموم شد. 

هانا اومد پیشم و گفت:

–دختر میگم چرا دیر اومدی؟!

–خواب موندم!!

–خانم موسوی دنبالت می‌گشت.

–چکارم داشت؟!

–نمیدونم !!

–الان کجاست، کلاس داره؟!

–شاید تو اتاقِ بسیج باشه!!!

–باشه الان میرم ببینم چکار داشته؟! تو نمیای؟! 

–نه من یه خورده کار دارم.

–باشه پس من برم و زود میام.

رفتم دستگیره درِ اتاق بسیج رو کشیدم. با چیزی که دیدم از تعجب خشکم زد! یعنی چی؟! چرا امروز اینطوریه؟!

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 6 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: سفرعشق قسمت۴۰

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: مهنا [بازدید کننده] 
  • http://mohana93.kowsarblog.ir/>
مهنا
5 stars

چ قلم خوبی داری موفق باشی گلم

1397/11/12 @ 11:59
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام عزیزم
لطف داری

1397/11/12 @ 13:45
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
  • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
  • خاطرات خاکی
  • وصیت عشاق
  • یا زینب کبری
5 stars

بسیار عالی التماس دعا

1397/11/12 @ 14:26
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

ممنون از لطفتون
محتاج دعایم عزیزم

1397/11/12 @ 17:26
نظر از: ترنم [عضو] 
  • کلبه دوستی
5 stars

با سلام
ان شا الله موفق باشی

1397/11/12 @ 22:19
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام عزیزم
ممنون از لطفت

1397/11/12 @ 22:32


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 307
  • دیروز: 788
  • 7 روز قبل: 2412
  • 1 ماه قبل: 18235
  • کل بازدیدها: 442550

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • نماز اول وقت
  • چشمه
  • خیرمحض

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس