یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

خاک طلای طلائیه...

11 فروردین 1400 توسط نردبانی تا بهشت

رویِ خاک‌هایِ نرمِ طلاییه نشستم. این خاک با آدم حرف می‌زند. بی‌دلیل نیست اسمش را طلائیه گذاشته‌اند!

 این خاک پر از گنج و زیر‌خاکی است. شهدایِ بزرگی اینجا برایِ همیشه در دلِ خاک مانند مادرِ پهلوشکسته گمنام ماندند.

عطرِ اینجا بویِ غریبی می‌دهد!

 ابرهایِ دلم شروع کردن به غریدن، روح و روانم آشوب بود. چشم‌هایم بارانی و صورتم خیسِ‌خیس شد. حالِ عجیبی داشتم. زیارت عاشورا را باز و شروع به زمزمه کردم:

“السلام علیک یا ابا عبدلله…”

اشکِ چشم‌هایم تمامی نداشتند، برایِ ریختن بر رویِ گونه‌هایم از هم سبقت می‌گرفتند.

 رسیدم به فراز زیبایِ

“اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد”

چند بار تکرارش کردم، از خدا عاقبت‌بخیری خواستم.

به فراز سلام بر شاه بی‌سر که رسیدم، بر زانویِ ادب رو به کربلا نشستم و یکی‌یکی بندهایِ سلام را بر زبانم جاری کردم. چه حالِ خوبی دارد رویِ این خاک، زیارت عاشورا خواندن! 

به ذکر سجده که رسیدم، پیشانیم را به آغوشِ خاکِ طلایِ آنجا سپردم و زمزمه کردم

“اللهم لک الحمد، حمد الشاکرین…”

اشک‌هایم بر رویِ خاک، سیل به راه انداخته بودند. 

بویِ عطریی وجودم را فرا گرفت!

 چند روزی بیشتر نبود این بو رو حس می‌کردم ولی با این حال با بویِ خوشش خوی گرفته و حس عجیبی پیدا کرده بودم. 

بوی عطرِ یاسی که من رو عاشقِ صاحبش کرده بود. 

سرم را از سجده برداشتم، چشم‌هایم زیر اشک پنهان شده بودند. همه جا تار بود و نمی‌توانستم خوب ببینم. برایِ همین ریزشان کردم و سرم رو به اطراف چرخاندم. از دور کاروانی را دیدم، مشغولِ عشق‌بازی با این مکانِ مقدس بودند!

ولی از او خبری نبود، نمی‌دانم پس چرا عطرش را حس کردم؟!

 از رویِ خاک‌ها بلند شدم و رفتم به سمتِ حسینیه حضرت ابوالفضل. 

وقتی نگاهم به سردرِ یادمان طلاییه افتاد، بی‌اختیار پاهایم سست شد و رویِ زمین نشستم. بابی که وارد شدم، باب‌الرحمه بود و دلم قرصِ از داشتن خدایِ مهربان.

✍ز. یوسفوند

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 6 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: به قلم خودم رمان عطر یاس قسمت اول

موضوعات: رمان عطر یاس من لینک ثابت

نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو] 
  • مدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون«سلام الله علیها» دولت آباد
5 stars

سلام علیکم شبتون بخیر در ابتدا الازم می دانم اعیاد شعبانیه را بر شما بزرگوار تبریک و تهنیت عرض نمایم.
بسیار ممنونم

1400/01/12 @ 00:31
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام
اعیاد بر شما هم مبارک
ممنون از حضور گرمتون

1400/01/12 @ 10:01
نظر از:  
  • فاطمی
5 stars

احسنت خانم جان بسیار عالی التماس دعا

1400/01/12 @ 07:24
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

لطف داری عزیزم
ممنون از نگاه گرمت

1400/01/12 @ 10:02
نظر از: شهید محمود رضا بیضائی [عضو] 
  • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
5 stars

با سلام و احترام . جالب بود التماس دعا در پناه حق. موفق باشید.

1400/01/13 @ 08:56
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام
ممنون از نگاه گرمتون

1400/01/13 @ 13:00


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 99
  • دیروز: 184
  • 7 روز قبل: 1515
  • 1 ماه قبل: 17099
  • کل بازدیدها: 441404

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • نماز اول وقت
  • چشمه
  • خیرمحض

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس