یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

اردوی جهادی

25 فروردین 1398 توسط نردبانی تا بهشت

​به یکی از پارکهای شهر که پر از کانکس بود، رفتیم. قرار شد با بچه‌های اونجا حرف بزنیم برای روزهای بعد.

با خانمها که حرف میزدیم، از وضع بدِ زندگی تو کانکس می‌گفتند. از مشکلات خیلی زیادی که داشتند و شاید دیگه صاحب خونه نشند.

تنها کاری که می‌شد براشون کرد و از دستمون برمیومد، نشوندن لبخندی بر لبشون و برای مدتی با حرفای دیگه، ذهنشون رو از مشکلات دور کردن بود.

از دیدن اینهمه مشکلات، دلم به درد میومد ولی از اینکه نمی‌تونستم کاری براشون انجام بدم، بیشتر ناراحت می‌شدم. تو دلم می‌گفتم:

“کاش اینقد پول داشتم که الان مشکل همه رو حل می‌کردم، به این رؤیای شیرینم می‌خندیدم و می‌گفتم:

دیگه چیز دیگه‌ای نمی‌خوای، تعارف نکنی هاااا! “

بعد از حرف زدن با اهالی اونجا، به دانشگاه برگشتیم. 

دیدارمون با امام جمعه هم به دلیل مشکلی که براشون پیش اومده بود، لغو شد.

قرار شد، دیگه نماز جماعت هم در نمازخونه(همون کانکس) برگزار بشه و در کنارش برنامه‌های خودسازی برا افراد گروه در نظر گرفته بشه.

درواقع اصل در این اردو برای خودِ ما بود که این مدت رویِ خودمون کار کنیم و در اون فضا یه سری به خودمون بزنیم. 

اولین برنامه خودسازی هم که این جوونها و خونوادهاشون به اون رسیده بودند و بر رویِ خودشون پیاده کرده بودند، پا گذاشتن بر رویِ هوای نفس و گذشتن از لذتهای عید بود، برای شاد کردن دلِ بچه‌های سرپل‌ذهاب.

همراه ما سه زوج و خونواده بودند، که می‌تونستند عید رو بهترین مسافرت و خوشگذرونی داشته باشند اما اومده بودند بین این بچه‌ها با کمترین امکانات و کمترین توقع.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: اردوی جهادی به‌قلم‌خودم سرپل‌ذهاب

موضوعات: سفرنامه لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 219
  • دیروز: 358
  • 7 روز قبل: 1760
  • 1 ماه قبل: 17454
  • کل بازدیدها: 441762

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • چراغ قرمز
  • نماز اول وقت
  • چشمه

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس