درجمع خانمهایِ عزیز اهل سنت!
خلاصه از این جمع خانمها به آن جمع سر میزدم و یک ساعتی را بینشان بودم و بعد همراه اعضایِ گروه به خوابگاه برمیگشتیم.
یک روز از این روزها در جمعِ عزیزانی بودم که فکر میکردم شیعه هستند. باهم به زبان کردی صحبت میکردند و من اصلا متوجه حرفهایشان نمیشدم! لبخندی زدم و گفتم:
“خالهجان! یه طوری حرف بزنید منم بفهمم چی میگید!”
یکیشان گفت:
“دارم میگم از وقتی رژیم گرفتم ۱۳ کیلو کم کردم، خیلی چاق بودم و اذیت میشدم! “
از طریقهی رژیم گرفتنش سوال کردم، که چکار کرده است؟!
گفت:
“شام را از وعدههایِ غذایی حذف کردم!”
قبلا روایتی را خوانده بودم که وعدهی شام به هیچوجه نباید حذف شود چون رگی در بدن هست که با حذف شام، صاحبش را نفرین میکند! از طرفی شنیده بودم از نظر طبِ سنتی وعدهی ناهار بهتر است حذف شود، از آنجا که خودم در این مورد تجربه داشتم و در مدت یک ماه اثراتش را دیده بودم؛ این نکتهها را برایشان بازگو کردم!
از حرفهایم خوششان آمد و سرِ صحبت را باز کردند که اهل کجا هستم و چکار میکنم؟!
دوباره شبکه را تغییر دادند و به زبان کردی، شروع کردن به صحبت کردن! وسط بحثشان از امام رضا “علیهالسلام” حرف زدند، برایم جالب بود! برایِ همین پرسیدم:
“منظورتون زیارت امام رضاست، تا حالا رفتید؟!”
با حسرت و آه گفتند:
“نه پولمون کجا بود، خرج گرونه و هزینه زیادئه! “
لبخندی زدم گفتم:
” من شماره تلفنی بهتون میدهم، مجتمعهایی هستند توسط آستان قدس رضوی تازه ساخته شدند و هزینه هر شب ۱۰ هزار تومان است و به صورت سوئیت هستند! میتونید با کمترین هزینه، یه زیارت خوبی داشته باشید!”
آنقدر خوشحال شدند که دخترشان را فرستادند تا کاغذ و خودکاری بیاورند و شمارهتلفن و آدرس مجتمع را برایشان یادداشت کنم.