معرفی برای ازدواج در سرپل
25 مرداد 1398 توسط نردبانی تا بهشت
نزدیکهایِ ظهر بود و بین جمعی از خانمها نشسته بودم. هرکدام سوالی از زندگیم میپرسیدند. به خیالشان، من ازدواج کردهام و همسرم در بین آقایان گروه است. وقتی گفتم: هنوز مجرد هستم، دهانشان از تعجب باز ماند! هرکدام حرفی میزدند. صحبت یکی از آنها برایم خیلی… بیشتر »