کلاس وبلاگنویسی
ظهر شده بود و کلاسهای صبح به پایان رسید. قرار شد بعد از نماز و صرف ناهار، در بعدازظهر آموزش عملی ساخت وبلاگ برایِ کسانی که به دوره دعوت شده بودند، ارائه شود.
به دوستم گفتم:
“از کلاسهایِ صبح که استفاده نکردیم، حداقل میتوانیم وبلاگی برایِ خودمان بسازیم و کار کردن با آن را یاد بگیریم!”
ساعتِ دو کلاس شروع شد و به سایتِ حوزه مربوطه رفتیم. باز هم من و دوستم پشتِ سیستمی نشستیم که خراب بود و نمیشد از آن استفاده کرد! از خنده رودهبر شدیم! استادِ بزرگوار جناب آقایِ جلیلی داشتند به صورت عملی به دوستان آموزش ساخت وبلاگ و وبلاگنویسی را میدادند، من و دوستم هم بِروبِر مشغول رصد کردن دیگران بودیم!
آن روز شاید از کلاس، نهایت استفاده را نکردم اما خدا را شاکر هستم که موقعیتی برایم فراهم کرد تا امروز بتوانم از مطالبِ کپیپیستی فاصله بگیرم و مطالبی هرچند ضعیف اما #به_قلم_خودم در فضایِ مجازی منتشر کنم!
من و دوستم از کلاس برگشتیم و تا چند ماه وبلاگ نداشتیم. یک روز باهم قرار گذاشتیم، به اتاقِ سایت رفتیم و در آنجا یکی یک وبلاگ با کمک هم برایِ خودمان ساختیم! بعد هم اولین مطالبِ را به صورت کپیپیستی از اینترنت جستوجو و در آنجا بارگذاری کردیم! باز هم وقفهای بلندمدت بین من و وبلاگم ایجاد شد و مدتی طولانی از آن بیخبر بودم، تا اینکه فهمیدم با وبلاگم میتوانم عقایدم را به سراسر دنیا نشان دهم و از آنها دفاع کنم! اینگونه شد که فعالیتم را شروع کردم و کمکم به وبلاگم رونق بخشیدم و قصد دارم در آینده اگر بتوانم بیشتر در آن به تبلیغ بپردازم و مطالب بهتر و کلیدیتری را بارگذاری کنم!
وبلاگ داشتن و وبلاگنویسی مهارتی است که اگر طلاب بتوانند به نحوِ احسن از آن استفاده کنند، میتوانند در فضایِ جهانی مطالبی را به نفع اسلام و تشیع به اشتراک گذارند و حقانیت این مذهبِ غریب را به دنیا ثابت کنند!
پ ن1: از تمام کسانی به ویژه استادِ عزیز جناب آقایِ جلیلی، که باعث شدند با ساخت فضایِ مجازی اما دوستداشتنی کوثرنت و کوثربلاگ، رشد کنیم و با قلم به جنگ نرم دشمن برویم، نهایت تشکر و قدردانی را دارم.