یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

راکد شدن وبلاگ

30 بهمن 1402 توسط نردبانی تا بهشت

مدت‌ها بود که دیگر دل و دماغ فضای مجازی نداشتم، دیروز توفيق اجباری شد به جهت ادامه تحصیل غیرحضوری، دوباره به نصب کوثرنت روی بیاورم.

کوثرنت همان فضای قبلی را داشت و آب از آب تکان نخورده بود! اما به محض ورودم به کوثربلاگ با جمله ” وبلاگ شما راکد شده است” روبرو شدم!

جناب پشتیبان محترم معمولا رسم است فردی که مدت‌هاست از خانه و کاشانه دور است با گل و شیرینی به استقبالش می‌آیند؛ حقیر گل و شیرینی نمی‌خواهم، وبلاگم را چرا راکد فرموده‌اید!

حداقل قبلش پیامی می‌فرستادید تا ملتفت این قضیه باشیم، پیامی را بفرستیم و از راکد شدن در امان بمانیم!

انگیزه‌مان برای فعالیت ته کشیده، جناب پشتیبان ایجاد انگیزه را تقبل بفرمایید تا دوباره از کاربران فعال‌تان شویم.

 4 نظر

نصب برنامه کوثربلاگ

25 اسفند 1401 توسط نردبانی تا بهشت

گوشی جدید را که خریدم، شروع کردم به نصب برنامه هایی که روزی به دلیل حجم بالا، مجبور به حذفشان شدم!

یکی از این برنامه‌ها، کوثربلاگ بود. الان دوباره آن را نصب کردمkiss

نمی‌دانم می‌شود مانند گذشته فعال شد و مطلب نوشت؛ اما شاید دغدغه داشتن و مشغول بودن مانع فعالیت زیاد شود…

ولی خوشحال هستم که دوباره وارد این وادی شدم حتی اگر حضورم کمرنگ باشد!

 5 نظر

بی‌حوصلگی‌ و وبلاگ خاموش...

09 تیر 1400 توسط نردبانی تا بهشت

دلم به حالِ وبلاگم می‌سوزد. به حال خود رهایش کرده‌ام. دیگر نه لقمه نانی به او می‌دهم نه جرعه‌ای آب تا عطشش را فرو نشاند!

چه سوت و کور شده است. مهمان‌ها می‌آیند و می‌روند اما من حتی حوصله ندارم تا حای جواب سلام‌شان را دهم و به آنها خوش‌آمد گویم!

نمی‌دانم! 

مقصر من هستم یا نه وبلاگ‌‌نویسی دیگر آن لذت سابق را ندارد…

اما نه!

یک چیز را خوب می‌دانم نوشتن، قلم به دست شدن و در وبلاگ منتشر کردن هنوز لذت و شیرینی خودش را دارد؛ این من هستم که اینگونه بی‌حوصله گشته‌ام و دیگر مانند سابق پرجنب و جوش نیستم!

باید به خود بیایم و حرکتی کنم وگرنه  این ” ره که دارم می‌روم به ترکستان می‌رود” و سرانجام این من هستم با کوله‌باری از شکست و نومیدی!

البته ناگفته نماند؛ در این بین فقط من نیستم که اینطور راحت‌طلب شده‌ام و دیگر سختی اما شیرینی نوشتن را بر خود تزریق نمی‌کنم از سر و گوشی که در وبلاگ‌هایِ بقیه دوستان به آب می‌زنم معلوم می‌شود آنها هم دیگر به سمت نوشتن نمی‌روند‌…

وبلاگ و وبلاگ‌نویسی که روزی مظهر نوشتن و تولید ایده‌هایِ ادبی و ناب بود امروز تبدیل شده به، فقط اشتراک گذاشتن مطالب کپی‌پیستی و بی ارزش…

باید چاره‌ای اندیشه شود…

باید تکانی به خود دهیم…

باید از این فرصت تبلیغ در فضای مجازی نهایت استفاده را ببریم و روشنگری کنیم…

باید دوباره وبلاگ‌ها را به این سمت و سو برد…

✍زهرا.یوسفوند مفرد 

 8 نظر

کوثرنت و کوثربلاگ دوست‌داشتنیِ من...

18 اسفند 1399 توسط نردبانی تا بهشت

چند صباحی می‌شود، عزیزی مهمانِ گوشی‌هایِ بی‌جان‌مان شده است!

یادش بخیر روزی که در مرکز استان برایِ فعال‌هایِ فضایِ مجازی، کارگاه و دوره‌‌ایی با عنوان آموزش کوثرنت و کوثربلاگ گذاشتند.

آن روز با تمام خاطرات خوب و خوشش، خاطره‌ایی تا ابد در ذهنم حک شده و هر لحظه تداعی می‌شود!

به اصطلاح فعال مجازی بودیم و باید تقریبا چم و خم کار را می‌دانستیم؛ اما نمی‌دانم اشکال کار کجا بود که انگار اساتید بزرگوار و عزیز برایِ از ما بهتران تدریس می‌کردند! دسته‌یِ فریمِ عینکم را در دست گرفته بودم و هام و واج اساتیدِ عزیز را نظاره می‌کردم که از چه و کجا برای‌مان مطلب می‌گویند!

دوره به پایان رسید و با کوله‌باری سوالِ بدون جواب راهی شهرمان شدم، عزمم را جزم کردم تا کار با این دو فضایِ دوست‌داشتنی را یاد بگیرم.

هفته‌ای گذشت و برنامه کوثرنت را بر رویِ گوشی‌ام نصب کردم. سوراخ‌سنبه‌هایِ آن را می‌گشتم تا از آن سر دربیاورم!

بالاخره موفق شدم و همان فصل نفر برگزیده در تعداد مطالب ارسالی شدم.

دوستان عزیزی که در آنجا عضو بودند و مهارت در نویسندگی داشتند، در پیام‌ها می‌گفتند:

“ما هم می‌توانیم مطالب کپی‌پیستی را به کوثرنت بفرستیم و برگزیده شویم. مهم مطالب تولیدی هست!”

همین حرف آنها جرقه‌ای در ذهنم ایجاد کرد و به خودم گفتم:

” طلبه موفق، طلبه‌ایی است که بتواند در فضای مجازی تولید محتوا کند.”

تصمیم گرفتم من هم بنویسم و از فرستادن مطالب کپی‌پیستی فاصله بگیرم.

اوایل مطالبم مملو از ایراد‌هایِ نگارشی بود اما به مرور زمان با کمکِ دوستان عزیزی در کوثرنت، ایراداتم را برطرف کردم. برایِ چند فصل پیاپی، به عنوان فعالِ مطالب تولیدی انتخاب شدم و هربار از طرف مدرسه با هدایایی حقیر را خجالت‌زده می‌کردند.

البته هنوز هم نیاز به مساعدت و یاری اساتید عزیز هستم تا بتوانم در زمینه نویسندگی فرد توانایی شوم.

امسال هم به حول و قوه الهی اسامی فعال‌های کوثرنت و کوثربلاگ را در سال ۱۳۹۹ اعلام کردند و قرار شد هدایایی به حساب‌های‌شان واریز گردد! 

نام این عزیزان زینت‌بخشِ لیستِ برگزیدگان شبکه کوثرنت است.

عزیزانی چون

۱_سرکار خانم رقیه رحیمی از مدرسه محدثه بروجرد، فعال کوثربلاگ 

۲_سرکار خانم سیده فاطمه موسویان از مدرسه بنت‌الرسول “سلام‌الله‌علیها” الشتر، فعال کوثرنت و بیشترین مطلب تولیدی

۳_سرکار خانم مرضیه کرنوکر از مدرسه حضرت زهرا “سلام‌الله‌علیها” درود، فعال کوثرنت

۴_سرکار خانم زهرا امیری از مدرسه بنت‌الرسول “سلام‌الله‌علیها” الشتر بیشترین هشتگ به قلم خودم 

و

۵_سرکار خانم زهرا یوسفوند مفرد از مدرسه بنت‌الرسول “سلام‌الله‌علیها” الشتر، فعال کوثربلاگ و بیشترین مطالب تولیدی

انشالله که همه طلاب عزیز و پرتلاش استان لرستان، در سال آتی با حضور مستمر خود، لیست مورد نظر را با اسامی‌شان مزّین و منور کنند.

 9 نظر

وبلاگ سوت و کور این روزها...

06 بهمن 1399 توسط نردبانی تا بهشت

مدتی است وبلاگم خیلی سوت و کور شده است! دلیلش را نمی دانم اما دیگر از مهمان هایی که هر روز به دیدنم می آمدند و دستپختم را می چشیدند؛ خبری نیست! 

نمی گویم: 

دستپختم خوب است گاهی غذاهایم بی نمک بی نمک بودند و گاهی شور شور! اما هر چه بود نتیجه تلاش و کوشش خودم بود، از جایی آنها را نیاورده بودم و به احترام ریش سفید نداشته ام، دید و بازدید به راه بود و شور و شعف موج می زد! 

اکنون!

نمی دانم چه شده که دیگر نه کسی می آید و نه کسی می رود؟!

شاید یک دلیلش این بود که بر سر درب آن “و ان یکاد” نصب نکرده بودم و از بوی خوش اسپند و ضد زخم چشم بودنش غآفل شدم!

چند باری خودم به وبلاگ دوستان قدیمی سر زدم و سرزده مهمان شان شدم اما به قول معروف این آمد و رفت باید دو طرف باشد و یک طرفه بودن؛ طعم لذیذی ندارد!

دلم تنگ شده برای وبلاگ دوستانی مانند شورشیرین، طوبای محبت، کویر تشنه باران و مهنا…

البته چندتایی خیلی وقت است از وبلاگ های شان بوی غذا به مشام نمی رسد و گرمای شان به سرمایی استخوان سوز مبدل شده است اما چندتایی فعال هستند و دیگر مثل سابق شور و شوقی برای دیدوبازدید ندارند و سرشان به کار خودشان گرم است!

کاش دوباره می شد، در کنار هم باشیم و از آقایی حرف می زدیم، غش غش می خندیدیم و روزگار بی مروت را با دلی خوش سپری می کردیم!

اما حیف!

دیگر آن روزهای خوش برنمی گردد!

✏ز. یوسفوند

 9 نظر
  • 1
  • 2
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 76
  • دیروز: 639
  • 7 روز قبل: 3261
  • 1 ماه قبل: 16925
  • کل بازدیدها: 441220

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • نماز اول وقت
  • چشمه
  • خیرمحض

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس