یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

فرزند کمتر زندگی بهتر!

21 مرداد 1398 توسط نردبانی تا بهشت

بانویِ شیعه غدیر نزدیک است، برایِ مولایت چکار کرده‌ای؟!

آیا تو هم چون عده‌ای توکلت را از دست داده‌ای و فراموش کردی خدایت فرمود:

“و من یتوکل علی الله فهو حسبه”

مگر پروردگارت نفرمود: من روزی‌رسانم و روزی هر آنکس را که در آسمان و زمین است می‌دهم؟! 

مگر او نفرمود: از ترس فقر فرزندانتان را نکشید؟!

پس چه چیزی باعث شده افکارِ پوچی به ذهنت هجوم آورد و تو هم مانند بقیه بگویی:

“فرزند کمتر، زندگی بهتر”

آیا حال که فقط صاحب یک فرزند شده‌ای، زندگیت بهتر از قبل شده است؟!

وجدانت را از خواب غفلت بیدار کن و ببین با خودت چند‌چند هستی؟! آیا اولین فرزندی را که خداوند به تو هدیه داد، همراه با شیرینی که به زندگیت داد، روزی خود را نیز به همراه نیاورد؟! پس چگونه است که می‌گویی:

“تورم بالا است، قیمت‌ها افزایش یافته، کاش بتوانیم همین یک یا دو فرزند را بزرگ کنیم”

بانوجان! خداوند کجایِ زندگی‌هایمان قرار دارد؟! آیا اصلا جایی برایش گذاشته‌ایم؟!

نسل شیعه در حال کم شدن است! می‌توانی روزی سرت را در برابر مولایت بلند کنی و با افتخار بگویی:

“آقاجان! ببین شیعه خوبی برایت بودم و فرزندانی ولایی پرورش دادم. ببین نسلت را زیاد کردم نه کم”

به خودش توکل کن و یاعلی بگو و قدمی برایِ ازدیاد نسل شیعه بردار!

 12 نظر

دل بریدن

21 مرداد 1398 توسط نردبانی تا بهشت

عیدقربان، سربریدن نیست و دل بریدن است! 

دل بریدن از وابستگی، از تعلق‌خاطر و از هرچه تو را از او می‌گیرد!

عید قربان گذشتن از آنچه برایت عزیز است بخاطر عزیزترینت!

عیدقربان فدا کردن خواهش‌هایِ نفس به عشقِ مهرباترینِ مهربانان است!

آری تو فدا می‌کنی، هرآنچه تو را از او می‌گیرد، هرآنچه سبب فراموشی او در دلت می‌شود. حال می‌خواهد اندوه باشد یا شادی، شیرینی باشد یا تلخی، نداشتن باشد یا داشتن، سفیدی باشد یا سیاهی… فرقی نمی‌کند چه باشد و کجا باشد، فقط‌وفقط قلبت برایِ او بتپد و با یاد او آرام گیرد!

عید قربان مبارک باد💐

 4 نظر

از قدر تا عرفه

19 مرداد 1398 توسط نردبانی تا بهشت

زغال‌فروش، زغال‌ها را بسته‌بندی می‌کرد. هرلحظه بر سیاهی دستان و لباس‌هایش اضافه می‌شد! زمینی که زغال بر رویش قرار داشت تا آنها را جمع کند و در کیسه بریزد، سیاهِ‌سیاه شده بود. وقتی کارش به اتمام رسید، شیلنگ آب را باز کرد و بعد از چندبار شستن، همه‌جا برق افتاد؛ انگار‌نه‌انگار قبلا سیاه و کِدر شده بود.

بارخدایا! امروز من حکم همان زغال‌فروش را دارم. او برایِ دنیایش و کسب درآمد، خودش و لباسش را سیاه کرد و من در پیِ نفسم دویدم و این‌گونه قلبم سیاه گشت! نفس، گریز‌پای گشته بود و می‌دوید؛ من هم به دنبالش، تا شاید افسارِ گسیخته‌اش را در دستانم بگیرم، اما هربار بر زمین می‌خوردم و به دنبالِ دستی از غیب می‌گشتم تا بلندم کند! 

مولایِ من! امید به بخششت من را به عرفه رساند. آن‌هنگام که خودت گفتی:

“بنده من اگر از فیلترِ قدر گذشتی و فرصت توبه پیدا نکردی، یا نه! دوباره سمت گناه رفتی؛ در میانه‌ی راه، عرفه را برایت قرار دادم. پس بشتاب و باز آی که اغوشم به رویت باز است" 

و این من هستم سرافکنده‌تر از دیروز به سویِ درگاهت آمده‌ام، دستانم خالی است اما دلی دارم شکسته، چشمانی دارم امیدوار به رحمت تو و زبانی تا فریاد بزند و تو را طلب کند “یا غیاث المستغیثین" 

حال که دوباره این فرصتِ شست‌وشوی در آبِ معرفت و شناخت را به من هدیه داده‌ای، من را دریاب و نگذار لحظه‌ای و کمتر از آنی با خود و نفسِ سرکشم تنها بمانم که به بیراهه می‌روم و خود را در این دنیایِ پرهیاهو و زرق‌و‌برق آن، گم می‌کنم.

تو خود گفتی:

“صدبار اگر توبه شکستی باز آ”

حال من بعد از شکستن توبه، دوباره به آغوش پرمهرت پناه آورده‌ام و دستانم را در دستانت گره زده‌ام، من را دریاب که تنهایِ تنهایم!

 6 نظر

شکافنده علوم

18 مرداد 1398 توسط نردبانی تا بهشت

امام محمد باقر “علیه‌السلام” شکافنده و نشردهنده علوم، ملقب به باقرالعلوم، امام پنجم شیعیان، حدود ۱۹ سال امامت شیعیان را برعهده داشت.

باتوجه به اینکه دوران امامت این امام بزرگوار با زوال حکومت اموی و روی کار آمدن حکومت عباسی همزمان بود، امام از این فرصت در نشر علوم نهایت استفاده را کردند و توانستند شاگردان زیادی را تربیت کنند. ایشان جنبشی علمی پدید آوردند که در دوره امامت فرزندشان به اوج خود رسید.

از امام باقر روایات زیادی در زمینه‌هایِ فقه، توحید، اخلاق، قرآن و سنت‌نبوی نقل شده است. همچنین در دوره امامت ایشان، رشته‌هایِ گوناگون کلام، فقه، تفسیر و اخلاق تدریس و تدوین شد.

امام باقر سیرت و صورتی ستوده داشتند. پیوسته لباس تمیز و نو می‌پوشیدند. 

از آن حضرت سوال می‌پرسند:

جدت امام علی با اینکه خلیفه مسلمان بود لباس کهنه و کم‌ارزش می‌پوشید، تو چرا لباس فاخر بر تن می‌کنی؟!

امام می‌فرمودند:

مقتضایِ تقوایِ جدم و فرمانداری آن روز که فقرا و تهیدستان زیاد بودند، چنان بود. من اگر آن لباس بپوشم در این انقلاب افکار، نمی‌توانم تعظیم شعائر دین کنم!

امام در واقعه کربلا خردسال بودند و مانند سایر اطفال کربلا شاهد مصیبت عظیم عاشورا بودند.

به سند موثق از امام صادق “علیه‌السلام” نقل شده که فرمودند:

پدرم گفت:

إی جعفر از مال من برای ندبه‌کنندگان وقف کن که ده سال در منی در مراسم حج بر من ندبه و گریه کنند و رسم ماتم را تجدید نمایند و بر مظلومیت من زاری کنند.

شیخ عباس قمی می‌گویند:

در تاریخ شهادت امام باقر اختلاف است و سند صحیح‌تر بر شهادت ایشان در روز هفتم ذی‌الحجه سال ۱۱۴ به سن ۵۷ سالگی در مدینه اتفاق افتاد. قبر مقدس امام در بقیع کنار قبر مطهر پدر و عمویِ بزرگوارشان امام حسن “علیه‌السلام” قرار دارد.

“شهادت امام محمدباقر “علیه‌السلام” تسلیت باد”

 2 نظر

شهادت امام جواد

11 مرداد 1398 توسط نردبانی تا بهشت

امام جواد “علیه‌السلام” در روز دهم رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه متولد شدند. نامش محمد و  از القاب ایشان جواد و تقی است. مادر گرامیش سبیکه یا خیزران است. امام در هنگام شهادت پدر ۸ سال داشتند و در همان کودکی به مقام امامت رسیدند. مأمون برای تحت مراقبت گرفتن امام تا از پیشرفت معنویی و نفوذ باطنی امام در بین مردم جلوگیری کند، اولین کاری که کرد این بود دخترش ام‌الفضل را به ازدواج ایشان درآورد. مأمون از روشهایی که در مورد امام رضا “علیه‌السلام” به کار می‌برد، برای امام جواد هم استفاده می‌کرد، یکی از این روشها تشکیل مجالس بحث و مناظره بود تا شاید امام را به دلیل سن کم در تنگنا قرار گیرد اما نمی‌دانست امام علم خدایی دارد و این کارها بیهوده است!

می‌گویند یک روز سارقی را به نزد خلیفه می‌آورند که سرقتش آشکار بود. خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسیدند. عده‌ای از فقیهان حاضر بودند و دستور دادند بقیه فقیهان و نیز امام جواد را حاضر کنند. هرکس حد را از جایی می‌گفت! یکی مچ دست را گفت به دلیل اینکه دست شامل انگشتان، کف دست تا مچ دست می‌شود.  یک دسته هم گفتند باید دست از مرفق برید. دسته دیگر گفتند دست را باید از شانه قطع کرد و هرکدام دلائل بی‌اساسی را برایِ گفته خود آوردند! خلیفه حکم را از محمد بن علی پرسید؟! 

امام فرمودند: علمای شما در این‌باره سخن گفتند. من را از بیان حکم معذور بدار.

خلیفه گفت: به خدا قسم شما هم باید نظر خود را بگویید!

امام فرمودند:

این مطالبی که علمای اهل سنت بیان کردند خطا است، حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد.

خلیفه پرسید چرا؟!

امام فرمودند:

زیرا رسول خدا فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود: 

پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو، دو انگشت ابهام پا. پس اگر دست از شانه، مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق‌تعالی محلی باقی نمی‌ماند و در قرآن کریم آمده است

” و إن المساجد لله، سجده‌گاه‌ها از آن خداست، پس کسی نباید آنها را ببرد! 

شهادت امام جواد در سن بیست‌وپنج سالگی در آخرین روز ماه ذیقعده سال ۲۲۰ هجری قمری بوسیله زهری که ام‌الفضل در انگور ریخت، بوده است. ایشان در آخرین روز زندگی مبارک خود فرمودند:

من امشب می‌میرم، ما امامان، کسانی هستیم که هرگاه خداوند برایمان دنیا را نخواهد و به سوی خدا می‌رویم.

شهادت امام جواد “علیه‌السلام” تسلیت باد

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 675
  • دیروز: 788
  • 7 روز قبل: 2412
  • 1 ماه قبل: 18235
  • کل بازدیدها: 442550

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • نماز اول وقت
  • سفرعشق۸۲
  • عید نو عهد نو...

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس