سکوت یخزده انتظار را بشکن...
22 اسفند 1399 توسط نردبانی تا بهشت
مولایِمن!
تقویم را ورق میزنیم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمیبینیم.
دلمان برای بهار لک زده و چشمانمان به دنبال بهار میگردد.
بیا تا این سکوتِ یخزدهیِ انتظار را بشکنی و بهار را برایمان به ارمغان بیاوری.
آری مولایخوبم!
دلمان گلِ یاس میخواهد و نرگس. دلمان برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. میدانیم تو به انتظار ما نشستهای، تا برگردیم.
دریغا!
چنان غرق لذت هستیم که فراموش کردهایم، آمدنت را.
✍ز. یوسفوند