یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

سفرعشق۴۷

22 بهمن 1397 توسط نردبانی تا بهشت

​#قسمت_چهل‌وهفت

#سفر_عشق 
سحرجان حالت خوبه؟!

با صدای خانم موسوی به خودم اومدم. چشام رو بستم و سرم رو به نشونه آره تکون دادم. رفتم ورودی نماز‌خونه وایسادم برا خوش‌آمدگویی. هانام نیم ساعت بعد اومد. 

حس خوبی داشتم. حال دلم عالی داشت!!

بعد از سخنرانی، حدیثِ کساء رو خوندیم، بعدم روضه و مداحی داشتیم. در آخرم پذیرایی رو انجام دادیم!

وقتی مراسم تموم شد، رفتیم تو نماز‌خونه نشستیم رو زمین. به هانا گفتم:

–آخیش نشستم، پاهام درد گرفته بودند، هیچوقت اینهمه سرپا نبودم!! اینقدر خسته‌ام!!

–آره منم، کمرم درد گرفته.

یه کم دراز کشیدیم. با اومدن خانم موسوی بلند شدیم.

کلی ازمون تشکر کرد و حسابی دعامون کرد. 

بخاطرِ دعاهاش، لبخندی رو لبم نشست!!

هانا خیلی عجله داشت، همش می‌گفت بریم. هرچه گفتم: یه کم دیگه وایسا با هم بریم، قبول نکرد.

هانا که رفت، من و خانم موسوی تنها موندیم. یه کم بینمون به سکوت گذشت!! تا اینکه خانم موسوی شروع کرد به حرف زدن.

–سحر چه خبر؟! 

–خبرِ خاصی نیست عزیزم!! یه کم فکرم مشغوله!!

–بخاطر خواستگارت؟!

–هم خواستگارم، هم فرزام! راستی می‌دونی خواستگارم کی بود؟!

–آره تقریبا!! آخه اول اومدن پیش من برا یه سری اطلاعات درباره توو!!

–خیلی بدی زهرا جون، خب بهم می‌گفتی! 

–آخه ازم قول گرفتن، بهت نگم!! حالا چی شد؟! نظرت چیه عزیزم؟!

–نمی‌دونم، دلم با فرزامه ولی الان اعتقاداتمون کاملا با هم فرق میکنه!!

–توکل بر خدا کن. هرچی خیره انشالله. پس آقای سهرابی چی؟!

–پسرِ خوبیه ولی نمی‌دونم چرا هیچ حسی بهش ندارم!! زهراجون میشه کمکم کنی؟!

–چه کمکی؟!

–نمیدونم چطور بگم به بابام، درباره فرزام؟!

–خب بهش بگو قبلا باهاش آشنا شدی!!

–نمیدونم چطور بگم ؟!

– به مادرت بگو با بابات حرف بزنه!!

–آره خوب فکریه!! رفتم خونه به مامان میگم!! تا کی دانشگاهی؟!

– نیم ساعت دیگه.

–پس میمونم تا باهم بریم!!

–باشه، ممنون.

خانم موسوی رفت کاراش رو انجام بده. منم گوشیم رو درآوردم. نگاهی به صفحه‌اش انداختم، فرزام پیام داده بود، به بابات گفتی؟!

بهش پیام دادم، امشب خبرتون می‌کنم!!

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: سفرعشق قسمت۴۷

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 296
  • دیروز: 788
  • 7 روز قبل: 2412
  • 1 ماه قبل: 18235
  • کل بازدیدها: 442550

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • نماز اول وقت
  • چشمه
  • خیرمحض

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس