یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

سفرعشق ۵۱

27 بهمن 1397 توسط نردبانی تا بهشت

​#قسمت_پنجاه‌و‌یکم #سفر_عشق  خیلی خوشحال بودم از اینکه بابا اجازه داده بود، فرزام بیاد خواستگاریم. با فکرهای که سراغم اومد، دلم هری ریخت. اگه فرزام شرطام رو قبول نکنه چی؟! من واقعا فرزام رو دوست داشتم و عاشقش بودم. درسته قبلا دوست بودیم، ولی الان فقط می‌خواستم با ازدواج بهم برسیم.  دلهره عجیبی گرفته بودم. صدای اذون رو که شنیدم، رفتم وضو گرفتم و اومدم نمازم رو خوندم. بعد نماز سرم رو به سجده گذاشتم و برای حال بدم دعا کردم. قطرات اشک بود که صورتم رو شست‌و‌شو می‌داد. سرم رو از سجده برداشتم و با حال آشفته دستام رو به آسمون بلند کردم و گفتم: خدایا من بنده بدی برات بودم، بهترین سالهای عمرم رو در گناه سپری کردم ولی الان برگشتم به سمتت، از گذشته‌ام پشیمونم و دوست دارم جبران کنم.  خدایا من عاشق فرزامم، کمک کن شرطام رو بپذیره و با اون ، راه رسیدن به کمال رو طی کنم.  کلی با خدا راز و نیاز کردم، آرامش عجیبی گرفتم. دوباره سرم رو به سجده بردم و چند بار خدا رو شکر کردم.  سجاده و چادر نمازم رو جمع کردم. درِ اتاقم رو باز کردم، برم پایین. صدایِ گریه سمن باعث شد، برگردم سمتِ اتاقش. چند بار در زدم ولی در رو باز نکرد. صداش زدم، با بی‌حالی جواب داد، سحر الان حالم خوب نیست، بعدا باهات حرف می‌زنم. ماجراهای این چند روز باعث شده بود به کل سمن رو فراموش کنم.  رفتم تو اتاقم و شماره نیما رو گرفتم. بعد از چند تا بوق گوشی رو برداشت. –الوو سلام دخترعمه. خوبی، چه خبرا، عمه خوبه؟! –سلام نیما خوبی؟! ممنون، سلام می‌رسونند. یه کاری باهات داشتم پسردایی!!  نیما چند سال ازم کوچکتر بود، بخاطر همین مثل برادر نگاش می‌کردم. –سحر هستی؟! الو چرا صدات نمیاد؟! با صدا زدنهای نیما به خودم اومدم و گفتم: –الوو هستم، قطع نشده! –درخدمتم آجی! با تته‌پته گفتم: –می‌تونم فردا صبح ببینمت؟!  –باشه. بیام خونتون؟! –نه. شب بهت میگم کجا همو ببینیم. –باشه. پس منتظرِ پیامتم. بعد از خداحافظی، گوشی رو گذاشتم رو عسلی کنارِ تختم و رفتم پایین ناهار بخورم. مامان داشت میز رو می‌چید. کمکش کردم. اینقد گشنه بودم، سریع خودم رو انداختم رو صندلی. وقتی بابا اومد، شروع کردم به تند‌تند غذا خوردن. انگاری از قحطی اومده بودم. نگاه سنگینی رو حس کردم، سرم رو که برداشتم، بابا با چشم‌های گرد شده داشت، نگام می‌کرد، بعدم گفت: –دخترم یواش‌تر، سهم خودته!! با این حرفش از خجالت قرمز شدم و گفتم: –بابا جون!! –شوخی کردم دخترم، نوشِ‌جونت عزیزم. ناهارم رو با ولع خاصی خوردم و رفتم تو اتاقم، اینقد خسته بودم، خودم رو انداختم رو تخت و نمی‌دونم کی خوابم برده بود!! #به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 22 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(8)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
8 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: سفرعشق قسمت۵۱

موضوعات: بدون موضوع, رمان‌سفرعشق لینک ثابت

نظر از: . . . ماریا . . . [عضو] 
  • از نون تا قلم
5 stars

سلام، داستانت را موضوع بندی کن عزیزم تا خواننده ای خواست دنبال کنه دسترسی براش راحت باشه :)))

1397/11/27 @ 21:52
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام
ممنون از تذکرت عزیزم
چشمم

1397/11/27 @ 21:56
پاسخ از: خادم شهدا [عضو] 
  • گروه فرهنگی مشکات
  • فریادمان را نیست توصیفی...
  • باران تویی...

سلام.آره واقعا لطفا این کارو بکنین.من الان تازه یدم این داستانو و مشتاق شدم قبلیاش رو هم بخونم ولی نمی دونم کجان!؟
ولی در همین حدم که خوندم قشنگ بود :))

1397/12/03 @ 07:09
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام عزیزم
ممنون از لطفت
واقعیتش اولیا رو نمیدونم چطور موضوع بندی کنم

1397/12/03 @ 14:40
پاسخ از: خادم شهدا [عضو] 
  • گروه فرهنگی مشکات
  • فریادمان را نیست توصیفی...
  • باران تویی...
5 stars

عه اولش ندیدم.مرسی که موضوع گذاشتین واسش

1397/12/03 @ 07:12
نظر از: Mim.Es [عضو] 
  • قدم‌های عاشـ ـقی
  • کویرم تشنه باران
5 stars

سلام
خب زودتر برو برس به آخرش بفهمیم چی شد! از اون کارگردانهایی شدی که سریال هِ‌ی کِش میدنااا :)))
اما من فکر کنم با اقای سهرابی ازدواج کنه بهتر باشه! (خخخ)

1397/11/27 @ 22:11
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام عزیزم
دیگه آخرشه آجی
اندکی صبوری بایدت
درباره ازدواجشم حالااااا

1397/11/27 @ 23:28
نظر از: مهنا [بازدید کننده] 
  • http://mohana93.kowsarblog.ir/>
مهنا
5 stars

آبجی تند تند بنویس:))

1397/11/28 @ 07:32
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

دیگه قسمتهای آخرشه آجی
چون آنلاین مینویسمش وقتم کمه عزیزم
شرمنده

1397/11/28 @ 10:13
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
  • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
  • خاطرات خاکی
  • وصیت عشاق
  • یا زینب کبری
5 stars

سلام خواهر جان عالیه

1397/11/28 @ 12:13
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام عزیزم
ممنون از لطفتون

1397/11/28 @ 14:43
نظر از: ربیع الانام [عضو] 
  • ربیع الانام
5 stars

سلام
خوندم*_*

1397/11/28 @ 21:02
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام عزیزم
ممنون از لطفت

1397/11/28 @ 23:11
نظر از:  
  • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
  • تازه های کوثر

احسنت

1397/11/30 @ 10:38
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

ممنون از لطفتون

1397/11/30 @ 16:05
نظر از: خادم شهدا [عضو] 
  • گروه فرهنگی مشکات
  • فریادمان را نیست توصیفی...
  • باران تویی...
5 stars

ببخشید یادم رفت 5ستاره بدم اینم 5 ستاره :)

1397/12/03 @ 07:10
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

لطف کردی عزیزم

1397/12/03 @ 14:41
نظر از: خادم شهدا [عضو] 
  • گروه فرهنگی مشکات
  • فریادمان را نیست توصیفی...
  • باران تویی...
5 stars

دوست عزیزم! با دیدن این رمان برای گذاشتن رمان خودم در وبلاگ خودم مصمم شدم! ازتون ممنونم
دعوتید در
بدون نام1
https://blog-shahidebrahimhadi-.kowsarblog.ir/

1397/12/03 @ 07:25
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

چشم آجی
خوشحالم که شما هم رمانتون رو میذارید

1397/12/03 @ 14:42
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

عه چرا میگه صفحه وب موجود نیست آجی

1397/12/03 @ 14:43
پاسخ از: خادم شهدا [عضو] 
  • گروه فرهنگی مشکات
  • فریادمان را نیست توصیفی...
  • باران تویی...

سلام
این یکی رو امتحان کنین آجی :)
https://blog-shahidebrahimhadi-.kowsarblog.ir/

1397/12/03 @ 16:42
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام
بازم میگه صفحه وب موجود نیست
نمیدونم چرا آجی

1397/12/03 @ 17:29


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 354
  • دیروز: 358
  • 7 روز قبل: 1760
  • 1 ماه قبل: 17454
  • کل بازدیدها: 441762

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • چراغ قرمز
  • نماز اول وقت
  • چشمه

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس