یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

سفرعشق ۴۴

19 بهمن 1397 توسط نردبانی تا بهشت

​#قسمت_چهل‌و‌چهارم

#سفر_عشق 
درِ اتاقم رو باز کردم و از فرط خستگی، خودم رو انداختم رو تخت. اینقدر خسته بودم، نمی‌دونم چطور خوابم برده بود. 

با صدایِ اذون گوشیم از خواب پریدم. خیلی خوابیده بودم. بخاطر تاریکی توی اتاق نمی‌تونستم، جایی رو ببینم. 

به سختی خودم رو از تخت جدا کردم. آباژور روی عسلی رو روشن کردم و رفتم وضوم رو گرفتم. بعد از خوندن نماز، رفتم پایین. بابا و مامان نشسته بودن. بهشون سلام کردم و گفتم:

–مامان خیلی گشنمه، چیزی هست بخورم؟!

–دخترم شام هنوز آماده نیست ولی غذای ظهرت رو گذاشتم رو اجاق برو گرمش کن و بخورش.

رفتم سمت آشپزخونه، شعله اجاق رو روشن کردم و یه خورده غذا رو گرم کردم. بعدم نشستم رو میز و مشغول خوردن شدم. اینقدر گشنم بود، انگار از قحطی اومده بودم!! یه بارم نزدیک بود، خفه شم. 

–دخترم دنبالت که نیستن یواش‌تر!!!

با صدای مامان به خودم اومدم. غذا پرید گلوم و شروع کردم به سرفه کردن.

مامان یه لیوان آب برام آورد و رفت سمتِ اجاق گاز. 

–راستی مامان زن‌دایی اینا اومدن؟!

–آره عزیزم. زیبا خواست بیاد، بیدارت کنه، نذاشتم، گفتم خسته‌ای.

–حتما خواسته بیاد، تیکه بارم کنه!!!

–سحر دخترم این حرفا چیه عزیزم؟!

–خب راست میگم، دیگه مامان! اون ‌دفعه رو یادتون رفته؟!

–نه یادم نرفتم. ولی چکارش داری؟! بذار برا خودش طعنه بزنه، بالاخره خسته میشه دخترم.

غذا رو که خوردم، گفتم:

–مامان یه خورده درس دارم، میرم تو اتاقم. شام رو فعلا دیگه نمی‌تونم بخورم. اگه کاری داشتی صدام بزن!

–باشه دخترم برو. 

پام رو گذاشتم رو پله اولی تا برم تو اتاقم. بابا بهم گفت:

–سحرجان رو اون قضیه فکر کردی؟!

–نه فعلا بابا. 

–باشه دخترم. فکرات رو کردی، حتما بهم بگو تا خبرشون کنم، منتظرِ جوابمونند.

–چشم باباجون.

روم نشد به بابا درباره خواستگاری فرزام بگم! نمی‌دونستم چطور بگم؟! اتاق که رسیدم، جزوه رو گرفتم و رو تخت نشستم. پاهامو بغل کردم و شروع کردم به خوندن! 

ولی از بس تمرکز نداشتم، اصلا متوجه نمی‌شدم، چی می‌خونم؟!

کلافه شده بودم، جزوه رو می‌بستم و می‌ذاشتم کنار، بعد از چند دقیقه‌ای دوباره، می‌رفتم سراغش!!

گوشیم به صدا دراومد. صفحش رو نگاه کردم، خانم موسوی بود.

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: سفرعشق قسمت ۴۴

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: ربیع الانام [عضو] 
  • ربیع الانام
5 stars

سلام
عالی
ممنون*_*

1397/11/20 @ 06:30
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

سلام عزیزم
ممنون

1397/11/20 @ 07:53


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • فرهنگی
  • معاون فرهنگی نوشهر
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 48
  • دیروز: 57
  • 7 روز قبل: 4750
  • 1 ماه قبل: 13228
  • کل بازدیدها: 436347

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • صبح‌انتظار
  • دوراهی
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • نماز اول وقت
  • چشمه

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس