یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

سفرعشق ۲۶

23 دی 1397 توسط نردبانی تا بهشت

​#قسمت_بیست‌و‌ششم

#سفر_عشق 
با عصبانیت گفتم:

بفرمایید.

–سلاام سحرجون. خوبی؟!

–سلام. امرتون.

–تو چت شده، چرا جواب تماس و پیامم رو نمیدی؟!

–ببینید آقای محترم، هرچی که گذشته بود و باهم داشتیم رو فراموش کن. من دیگه اون آدم سابق نیستم.

–یعنی چی فراموش کنم، پس ازدواجمون چی؟!

–من نمی‌تونم با شما ازدواج کنم.

–این حرفا چیه، چرا اینطوری می‌کنی؟! منم فرزام، یادت رفته؟!

–لطفا دیگه مزاحم نشید.

–من به این راحتی پا پس نمی‌کشم، اومدم ایران، میام درِ خونتون. ببینم چته؟!

–شما اینجا حق ندارید بیاید.

این رو گفتم و گوشی رو قطع کردم.

دیگه هرچی زنگ زد، برنداشتم. 

تصمیم گرفتم، فردا که میرم دانشگاه، یه سیمکارت جدید بگیرم.

إی خدا من چطور از دست این نجات پیدا کنم؟! خدایا خودت کاری کن.

قطره اشکی صورتم رو نوازش داد و بعد قطرات اشک بود، که مثل بارون بهاری چشمام رو ابری کرده بودند.

نمی‌دونستم چکار کنم؟! به شهاب قضیه رو بگم یا بابا؟!

غرق در افکارم بودم، صدای درِ اتاقم رو شنیدم.

بله؟! بفرمایید.

دخترم منم، یه دقیقه میای پایین کارت دارم.

چشم باباجون، الان میام.

 رفتم پایین، بابا تو پذیرایی نشسته بود. 

–بله باباجون.

–دخترم بیا بشین کارت دارم.

–چشم بابایی

–ببین دخترم، انسان در یه مرحله‌ای از زندگی به سنی که می‌رسه، دیگه باید به فکر یه همدم باشه.

–خب، من که این همه همدم دارم بابایی. شما، مامان…

–نه دخترم، مگه من و مامانت تا کی زنده‌ایم. تو باید به فکر زندگیت باشی.

–این حرفا چیه باباجون. توروخدا از این حرفا نزنید. بعدم بابایی مگه من چند سالمه؟! هنوز ۲۳ سالمم نشده.

–دخترم، دختر مثل گل بهاریه، اگه همدم نباشه زود پژمرده میشه. واقعیتش آقای سهرابی یادته؟! برا پسرش مجید ازت خواستگاری کرده. منم گفتم اول با خودت حرف بزنم، اگه جوابت مثبت باشه، یه شب با خونواده برا شام بیان اینجا تا بیشتر باهاشون آشنا شی.

دوست نداشتم، جواب سربالا به بابا بدم، از طرفی خانواده سهرابی خیلی وقت پیش زیاد میومدن خونمون، مدتی هست ازشون خبر ندارم. برا همین به بابا گفتم :

بابایی بذار فکر کنم فردا جوابم رو میدم.

باشه دخترم، منتظر جوابتم.

بابا کاری نداری، من برم آشپزخونه، ببینم شام آماده نیست.

نه عزیزم، برو.

رفتم تو آشپزخونه، مامان داشت میز رو می‌چید، گفتم مامان بذار کمکت کنم.

– بیا دخترم این برنج رو بذار رو میز.

–چشم مامان‌جون.

میز رو چیدیم، مامان رفت، دنبال بابا و سمن.

شام رو که خوردیم، نشستم تو پذیرایی تا به حرفای بابا فکر کنم.

فقط اینو کم داشتم، حالا چی بگم؟! من تازه خودم رو پیدا کردم، دوست ندارم فعلا ازدواج کنم.

دخترم پرتقال می‌خوری یا سیب؟! 

با صدای مامان به خودم اومدم.

–بله مامان.

–میگم پرتقال می‌خوای یا سیب؟! کجایی هرچی صدات می‌زنم جواب نمیدی؟!

–هیچی مامان‌جون. پرتقال می‌خورم.

–چیزی شده سحر؟! 

–نه مامان.

مامان رفت پیش بابا و من دوباره نشستم به فکر کردن.

هووووف! حالا چکار کنم؟!

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 474
  • دیروز: 358
  • 7 روز قبل: 1760
  • 1 ماه قبل: 17454
  • کل بازدیدها: 441762

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • چراغ قرمز
  • نماز اول وقت
  • چشمه

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس