یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

سفرعشق ۲۲

18 دی 1397 توسط نردبانی تا بهشت

​#قسمت_بیست‌و‌دوم

#سفر_عشق 
سعی می‌کردم، زیاد باهاشون دهن‌به‌دهن نشم. 

شام رو که خوردند.

بابا و شوهرخاله و دایی رفتن اون‌ورتر نشستند، بچه‌ها هم یه طرف نشستند و شروع کردن به حرف زدن. 

حوصله اون جو رو نداشتم، عذرخواهی کردم و رفتم سمت اتاقم.

گوشی رو برداشتم و یه زنگ به هانا زدم تا حال عمو رو بپرسم.

بعدش رفتم سروقته دفترچه خاطراتم.

 با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم.

–الووو سلام مامان جون! خوبید؟!

–سلام دخترم. خوبی؟! شهاب خوبه؟!

–ممنون مامانی. چه خبر؟! بابا چکار می‌کنه؟!

–خوبه عزیزم. تو چکار میکنی؟! هیچی شاید امروز برم بیرون. حوصله‌ام سر رفته.

–شهاب نیستش؟!

–نه فکر کنم رفته دانشگاه.

بعد از خداحافظی، نگاهی به گوشیم انداختم. ساعت ۱۰ بود. اصلا دوست نداشتم بلند شم، خواستم دوباره بخوابم. دیدم، بهتره برم یه سر به بیرون بزنم.

صبحونم رو خوردم و لباسهام رو عوض کردم، رفتم بیرون.

از جاهای دیدنی برلین بیشتر از “گروسر تیر گارتن” یا همون باغ حیوانات خوشم میومد.

تصمیم گرفتم برم اونجا. 

این مکان یه منطقه شکاری برا خاندان سلطنتی بوده، که در سال ۱۷۰۰ به یه پارک زیبا تبدیل شد.

بعد از دیدن پارک اومدم یه گوشه‌ای نشستم. یه پسری اومد پیشم و شروع کرد به حرف زدن، اول انگلیسی حرف زد ولی وقتی فهمید من ایرانیم، شروع کرد به فارسی حرف زدن.

از خودش برام گفت که اسمش فرزامِ. پنج ساله برلین زندگی می‌کرد هم درس می‌خوند و هم تو یه رستوران، ظرف می‌شست.

دیگه باید برمی‌گشتم خونه. بلند شدم برم که شمارشو بهم داد. گفت: هروقت خواستی تا برلین هستی هم رو ببینیم.

نمی‌دونم چرا قبول کردم، دیدم چون شهاب میره دانشگاه، می‌تونم هروقت اومدم بیرون، ببینمش تا از تنهایی هم دربیام.

وقتی برگشتم خونه، شهاب اومده بود.

–سلاام داداشی. خوبی؟!

–سلام خواهر شیطون و بلای خودم. بیرون خوش گذشت؟!

–عالی بود. رفتم باغ حیوانات. راستی مامان زنگ زد، سلام رسوند. من میرم لباسم رو عوض کنم، الان میام.

.

.

.صدای در رو شنیدم، سمن بود. 

–مهمونها رفتن؟!

–نه هنوز هستن. نمیای پایین؟!

–حوصلشون رو اصلا ندارم. تو چرا اومدی بالا؟!

–سپیده گفت بیام دنبالت.

–بگو یه کم خسته‌ام، میخوام استراحت کنم.

سمن که رفت، رو تختم دراز کشیدم. باید صبح زود بیدار میشدم. خیلی کار داشتم. هم باید می‌رفتم بیمارستان یه سر به هانا اینا بزنم، هم برم تا دانشگاه.

چشمام رو بستم و یاد مشهد افتادم. اینقد در حال خوشم غرق بودم که نمی‌دونم چطور خوابم برده بود.

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 201
  • دیروز: 788
  • 7 روز قبل: 2412
  • 1 ماه قبل: 18235
  • کل بازدیدها: 442550

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • نماز اول وقت
  • چشمه
  • خیرمحض

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس