زنان با خویِ مردانه
قربانت بروم إی خدایِ بزرگ! هرچیزی را با قاعده و نظم آفریدی، اما بشر گاهی وقتها زیر بار نمیرود و میخواهد آنطوری باشد که عشقش میکشد!
زن را خلق کردی و به او ناز و ادا برایِ همسر دادی، او را موجودِ ظریفی آفریدی تا در خدمتِ خانواده باشد! عدهای برایشان ناخوشایند آمد و زیربار نرفتند. در بوق و کرنا کردند که چرا مرد اینگونه باشد ولی زن نباشد. زن نیز باید کارهایِ مردانه انجام دهد باید پشتِ ماشین بنشیند و رانندگی کنند. اصلا بابا کلاس دارد! مخالفِ رانندگیِ خانمها نیستم، اما میگویم:
“اگر خدا منِ زن را به مانند آقا خلق کرده است، پس ترسی که در این مواقع در وجودم هست چه معنایی میدهد؟!”
رانندگی میکنند اما غالبا با ترس، درصورتی که آقایان بدون ترس پشتِ فرمان مینشینند!
ترس خصلتِ زنانگی است و اگر زنی این ترس را نداشت، خویِ مردانه پیدا میکند!
وقتی هم خویِ مردانه پیدا کرد دیگر برایِ خودش مردی میشود و وظیفه اصلی خود را به مرور زمان فراموش میکند!