میخوای در زندگی محکم باشی
زندگیش بالا و پایین میشود. هرزگاهی روزگار با او سرِ ناسازگاری دارد. او را بالا میبرد و چنان بر زمین میکوبد که چشمانم را محکم میبندم و صدایِ آخ گفتنش در فضا پخش میشود. با خودم فکر میکنم اینبار چنان استخوانهایش خورد و خاکشیر شده است که دیگر توان بلند شدن و ایستادن را ندارد. اما! بعد از زمزمه کردن وردی بر لب یاعلی بلندی میگوید و دستانش را تکیهگاهش میکند و مانند قهرمانان المپیک از زمین بلند میشود، چنان با اقتدار میایستد که انگار او نبوده چند لحظه قبل زمین خورده!
به نیرویی که دارد و این چنین پرانرژی است فکر میکنم! یک انسان به چه نیرویی متکی است که هیچگاه کم نمیآورد؟! جلو میروم و راز محکم بودنش را در زندگی میپرسم، طفره میرود و میخواهد دستبهسرم کند! اما من بیخیال نمینشینم و پیگیرتر از قبل به دنبال راز موفقیتش میگردم!
انسان مومنی است، از آنهایی که تقوای الهی را سرلوحه زندگیشان کردهاند و غیر از خدا از احدی نمیترسند! با اصرار و پافشاریم لب به سخن باز میکند و از زمینخوردنهایِ بیشمارش میگوید! از روزهایِ اولی میگوید که نمیدانست چکار کند و چگونه خود را نجات دهد؟! از زخمهایِ دستوپایش میگفت و کم آوردنهایِ زندگی! تااینکه نور آیهایی چشمانش را روشنایی میبخشد و با خود چند باری آن را زمزمه میکند! هربار که آن را زیر لب میگوید حسوحالش دگرگونتر میشود! او از مشکلات زندگی میگفت و از معجزه مداومت داشتن بر زمزمه این ذکر! با آبوتاب تعریف میکرد و از برطرف شدن ترسش در برابر مشکلات و سختیهایِ زندگی میگفت!
از او خواستم آیه را برایم تلاوت کند. با شروع آیه، یاد دستور آیتالله نخودکی “رحمهاللهعلیه” به امام راحل افتادم که برای رهایی از مشکلات، زمزمه این آیات را بعد از نماز سفارش کرده بودند. این آیات عجیب معجزه میکنند. با تکرار آنها توکلت به خداوند زیاد و آرامشت چند برابر میشود! دستورالعملی که آقای نخودکی به امام فرمودند اینگونه است:
“بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» میخوانی.
و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را میگویی.
و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی.
و بعد سه بار صلوات میگویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد
و بعد سه بار آیه مبارکه:
وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛
سوره طلاق آیه 2 و 3
هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را میکند، خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.”
زینت زمین
سرزمینم ایران، سرزمین چهار فصل است. هر آبوهوایی دوست داشته باشی در آن برایت مهیا است. از آبوهوایِ معتدل و کوهستانی بگیر تا گرم و خشک. از شمال و طبیعت زیبایش بگیر تا کویر و شبهایِ پرستاره و سکوتِ آرامشبخشش، از غرب بگیر با کوههای سربهفلک کشیده زاگرس تا آبشارها و غارهایِ زیبایِ آبی شرق.
سرزمینم ایران، سرزمین گنجهایِ پنهان است با مردمانی دریادل و شجاع.
هرچه بخواهی از “شیرمرغ تا جون آدمیزاد” در این کشور یافت میشود.
خودمان را و طبیعت زیبایِ خدادادی را دستِکم گرفتهایم، کافی است دکمهی جستجو را در گوگلخان بزنیم و سری به زیباییها، باغها، اماکن تاریخی ایران بزنیم. آنوقت است که دهنمان از تعجب باز میماند و دیگر حتی حاضر نیستیم اسم کشورِ عزیزمان را در کنار کشورهایِ دیگر بیاوریم چه رسد به اینکه بخواهیم آن را مقایسه کنیم!
زیبایی کشورمان فقط منحصر در باغ و بستان، دریا و دریاچه نشده است. ایران سرزمینی است به وسعت تاریخ! کتیبههایی که یافت شدهاند خبر از تاریخ چندهزارساله ایران میدهند! اماکن تاریخی که در کشورم یافت میشود هرساله گردشگران زیادی را از سراسر جهان به سویِ خودش جذب میکند!
زیبایی ایران به اینجا ختم نمیشود. در آن مکانی بهشتی وجود دارد که علاوه بر زیبایی منحصربهفردش، مأمن و ملجأ آرامشبخشی برای هر دردمندی است که غیر از او ضامنی برای دردهایش نمییابد.
این زیبایها نعمتهایی هستند که خداوند آنها را زینتی برای زمین قرار داد تا در اختیار انسان، آرامش و آسایش او باشند.
“إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَهً لَّهَا
در حقیقت ما آنچه را که بر زمین است زیوری برای آن قرار دادیم”
فصلامتحان😱
موقع امتحانات که میشود، دنیا رنگ دیگری به خود میگیرد!
حتی اعضا و جوارحت هم تغییر اساسی میکنند!
اگر تا دیروز بلندترین صداها را نمیشنیدی و بزرگترین سوژههای دیدنی هم از دستت پنهان و مخفی بودند اکنون چشم و گوشت بیناتر و شنواتر از همیشه هستند.
گوشِ کر و ناشنوایِ همیشگی، الان صداهایِ با فرکانس پایین را واضح میشنوند و مخل آسایش و آرامش شدهاند.
تا دیروز همه جا تمیز بود و برق میزد اما به یمنِ وجود امتحانات، چشمانت تبدیل به میکرسکوپ شدهاند و ریزترین موجودات را با چشم غیرمسلح میبینی و حواست را پرت میکنند!
کتاب را به دست میگیری اما حتی صدایِ پای مورچه هم مانع درسخواندنت میشود.
به مغزت فشار میآوری تا تمرکز بگیری، اما انگارنهانگار امان از دستِ سربههوایی این مغز!
مغزی که خدا خلقش کرده برایِ کنترل سایر جوارح، الان تبدیل شده به آلتی در دست آنها، که هرکجا میخواهند به دنبال خود میکشانند و میبرند!
ولی میدانم!
من انسانم و خدا من را اشرف مخلوقات خلق کرده است، پس با وجود تمام این کارشکنیها، باز هم من موفق هستم و پیروز میشوم!
حال که ما چنین توانایی داریم، پیش به سویِ موفقیت در امتحانات!!
” وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً
و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را در خشکى و دریا (بر مرکب ها) بر نشاندیم، و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم، و آنها را بر خبسیارى از آفریده هاى خود برترى آشکار دادیم”
شکلگیری شخصیت
ناهار مهمان دوستم بودیم. موقع نماز که شد، دختر دو سالهاش چهارپایهای را کنار دستشویی گذاشت و مشغول وضو گرفتن شد!
به این حالش غبطه خوردم، ما بزرگترها کجا سیر میکنیم و فرزندانمان با ضمیر پاکِ خود کجاها سیر میکنند؟!
کارهایی که انجام میدهند به دور از هرگونه ریا و خودنمایی است!
انجام میدهند، چون با دیدن کارهای ما بزرگترها تحتتأثیر قرار گرفتهاند و آنها را تکرار کردهاند!
انجام میدهند چون دلشان صاف است و به دید آنها دنیا پر از زیبایی و پاکی است، به محض بزرگ شدن متوجه میشوند، آدمها چه ضمیری دارند و هرکدام فقط به فکر خود هستند!
بزرگ شدن، متوجه میشوند آدمها برای موفقیت خود، حتی حاضرند دیگران را زیر پاهایشان له کنند!
کاش حال که، کودکانمان در سن کم اینگونه از ما تأثیر میپذیرند، مراقب رفتارمان باشیم تا در بزرگی هم همینطور خوب بمانند. رفتار و کردار ما است که شخصیت آنها را میسازد.