دختر و پسر بیخانمان
پسرعموم اومد پیشم براش یه متن بنویسم. وقتی موضوع متنش رو پرسیدم خیلی تعجب کردم! اصلا فکرش رو نمیکردم اهل این کارها باشد. بعضیها یه کار کوچیک انجام میدهند و کلی عکسِ سلفی میگیرند و در همه جا به اشتراک میگذارند. بعد اینها در چند قدمی ما هستند و نمیدونیم اهلِ کارِ خیر برایِ غریبهها هستند، البته برایِ فامیل هیچوقت کم نمیگذارند.
متنش برایِ تشکر و قدردانی از چند نفر از دوستاش بود و بهم گفت:
“یه دختر و پسری از نعمت محبت مادری محروم هستند و خونه هم ندارند و هر روز در خونه این و اون هستند. با دوستان معلم نشستیم و تصمیم گرفتیم براشون یه خونه بسازیم.”
پول رو رویِ هم میذارند و مصالح رو خریداری میکنند، بعد هم از یه گروه جهادی ۲۱ نفره تو شهر، درخواست کمک میکنند و چند روزه ساختمان رو میسازند.
الان هم فقط ایزوگامش مونده تا ساختمان تکمیل شود.
واقعا الان به حرف رهبری ایمان میآورم. کار فرهنگی و خودجوشِ تمیز!
کافی است تنها اراده باشد، آن وقت است که میتوان اگر کارِ خیر حتی غیرممکن هم باشد جوانان این مرزوبوم اون رو ممکن میکنند.
پ.ن: عکس مربوط به اردویِ جهادیِ دیگری است که از اینترنت گرفتم.