یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

حرم حضرت معصومه..‌.

09 اردیبهشت 1400 توسط نردبانی تا بهشت

ستایش

مادر آقامهدی طوری از ما پذیرایی می‌کرد، انگاری عمری هست ما را می‌شناسد!

از این همه مهربانی و مهمان‌نوازیش شرمنده شده بودم.  

بعد از استراحت، نزدیک‌هایِ غروب بود که حاج‌آقا به زینب پیام داد: 

“آماده بشید تا بریم حرم! “

خیلی وقت بود حرم نرفته بودم. 

یکی از جاهایی که همیشه بهم آرامش می‌داد، حرم حضرت معصومه بود.

رفتم وضو گرفتم و بعد از آماده شدن با زینب به سمت حیاط هم‌قدم شدم. بویِ گلِ یاس فضا رو عطرآگین کرده بود و انسان دلش نمی‌خواست آنجا را ترک کند!

همراه‌مان آقامهدی نیامد، گفت: 

“می‌خواد برا پختن شام به مادرش کمک کنه.”

از دور گنبد و گلدسته‌ها را که دیدم، چشمانم پر از اشک شدند و هرچه اشک‌هایِ صورتم را پس می‌زدم تا  گنبد حرم را واضح‌تر ببینم، فایده نداشت و مدام دیدم را تار می‌کردند.

وارد صحن آیینه که شدیم، حاج آقا به زینب گفت:

–نیم ساعت بعد از نماز همین‌جا باشید تا برگردیم. 

با برداشتن هر قدمی به سمت ضریح، دلم بیشتر آتش می‌گرفت. آرزویِ دیرینه‌ای که در دل داشتم و هربار دستِ خالی از اینجا می‌رفتم. ولی باز هم امید در من زنده بود و به عشقش شروع کردم در دلم به دعا کردن و از خودِ بی‌بی مدد خواستن و چشم انتظار به اجابت دعایم!

نگاهم را به ضریح گره زدم و این‌بار به برادرش امام رضا قسم‌شان دادم که حاجتم را بدهد و من را ساکن قم کند. بعد از زیارتی کوتاه، خودمان را به صف‌هایِ نماز جماعت رساندیم تا از نماز جا نمانیم. 

نماز که تمام شد، زیارتنامه را خواندیم و به سمتِ بیرون قدم برداشتیم که با چیزی که دیدم، نتوانستم قدم از قدم بردارم. سرجایم خشکم زده بود و همش به نقطه‌ای که آنجا بودند، خیره شده بودم!

✍ز. یوسفوند

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: به قلم خودم رمان عطر یاس من قسمت هجدهم

موضوعات: رمان عطر یاس من لینک ثابت

نظر از: سربازی از تبار سادات [عضو] 
  • سربازی از تبار سادات
5 stars

قلمت ماندگار بانو

1400/02/09 @ 11:01
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
  • یاس کبود۱۴

ممنون سادات جون

1400/02/11 @ 11:06


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 78
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1402
  • 1 ماه قبل: 17096
  • کل بازدیدها: 441404

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • چراغ قرمز
  • نماز اول وقت
  • چشمه

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس