جمعه سیاه
قیام خونین ۱۷ شهریور معروف به جمعه سیاه در سال ۱۳۵۷ در میدان ژاله( میدان شهدایِ امروز ) اتفاق افتاد. این رویداد سرآغاز پیروزی انقلاب اسلامی بود و رژیم منحوسِ شاهنشاهی با دستان خود، مهر تأییدی بر نابودی رژیم زدند.
شهریور شروع شده و تحولات مردم روز به روز رنگ و بویِ بهتری میگیرد. تمام شهرها درگیرِ تظاهرات و راهپیمایی بر ضدِ رژیم بیکفایتِ شاهنشایی است.
نخستوزیر دولتِ به اصطلاح آشتیِ ملی شریف امامی رویِ کار میآید و دستور هجوم و کشتار مردم را صادر مینماید.
اعتراضات همچنان ادامه دارد تا اینکه، در سیزدهم شهریور ۱۳۵۷ که نماز عید فطر به امامت آیتالله مفتح در قیطریه برگزار میشود، پس از نماز طیِ یک راهپیمایی میلیونیِ گسترده با صدایی رسا، خواستهیِ خود را که مبنی بر تشکیل حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی “رحمهاللهعلیه” و نابودی رژیم است به گوش مسئولان میرسانند. این راهپیمایی زنگ خطر را به طور جدی برایِ رژیم به صدا در میآورد. در روزهایِ ۱۴ و ۱۵ شهریور هم اعتراضاتی در تهران و شهرستانها شکل میگیرد که باعث کشته و زخمی شدن عدهایی میشود.
روحانیت مبارز در اعتراض به کشتارهایِ فجیع و وحشتناک رژیم در روزهایِ قبل، روز پنجشنبه ۱۶ شهریور را روزِ عزایِ عمومی اعلام میکنند و مردم را به راهپیمایی گستردهای فرا میخوانند.
راهپیمایی شروع میشود و با وجودِ ممانعت و جلوگیری دولت، رژیم مجبور میشود در مقابلِ اراده پولادینِ مردم عقبنشینی کند و مردم از همان مسیرِ راهپیمایی روز عید فطر به حرکت خود به سمتِ منطقه جنوب تهران ادامه دهند.
خودروها و نفربرهایِ ارتش هم در مقابل آنها ایستادهاند.
وقتی مردم و ارتش به هم میرسند، سکوتی بر فضا حاکم میشود و همه منتظرِ اشارهای هستند. به ناگاه از دلِ جمعیت شعارِ ” برادرِ ارتشی چرا برادرکشی؟!” طنینانداز میشود. بعد از آن شاخههایِ گل است که مردم به ارتش هدیه میدهند و لولههایِ تفنگ به جایِ گلوله انباشته از گل میشوند!
تظاهراتِ ۱۶ شهریور پیروزی بزرگی در روند انقلاب بود که در آن ارتش در آغوش پرمهرِ ملت جای گرفت.
شاه بعد از این راهپیماییهایِ میلیونی جلسه شور و مشورتی با حضور سفرایِ آمریکا و انگلیس تشکیل میدهد و تصمیم بر حکومت نظامی گرفته میشود. هیأت دولت هم آن را تأیید میکند.
صبح روز هفدهمِ شهریور در حالی که اکثر مردم از حکومت نظامی خبری ندارند همانند روزهایِ قبل در میدان ژاله گرد هم جمع میشوند تا راهپیمایی دیگری را شروع کنند، با نظامیان مواجه میشوند. نظامیان چند بار از مردم میخواهند متفرق شوند اما وقتی با بیتفاوتی مردم نسبت به دستور خود روبرو میشوند، بیرحمانه آتشِ گلوله را بر سر مردم چون نقل و نبات میریزند. مردم وقتی چنین قساوتی را از مأموران میبینند شجاعانه در مقابل رگبار آنها میایستند و در حالیِ که شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی را بر لب دارند مظلومانه در خون خود میغلتند.
از تعداد شهدا و زخمیهایِ این روز آمار دقیقی در دست نیست. بعضی آمار را تا چند هزار نفر بیان کردهاند اما فرمانداری نظامی تهران اعلام کرد تعداد کشته شدگان در این روز فقط ۸۹ نفر بوده است و این در حالی است که مخالفان رژیم، بیان کردهاند که در این روز بیش از ۴۰۰۰ نفر شهید شدهاند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند ۵۰۰ نفر بودهاند.