اردوی جهادی
بعد از نماز مغرب، قرار شد استراحت کوتاهی داشته باشیم و ساعت 12 همه در نمازخونه برای تحویل سالِ نو جمع بشیم.
باورم نمیشد، سال جدید رو با این معنویت خاص شروع کنم!!
ساعت 12 از راه رسید، وقتی واردِ نمازخونه شدم، فضایش معطر به عطرِ عودی شده بود که هوش از سرِ آدم میپروند!!!
سرپرستِ گروه مناجاتی با زبان ساده اما پر سوز و گداز، درباره امام زمان و شهدا رو گفت و دلها رو آماده کرد برا تحویل سال جدید.
شمعهای سفره هفتسین رو روشن و برقهایِ کانکس رو خاموش کردیم.
در اون فضایِ معنویی، فقط هقهق گریه آقایون و خانمها بود که گوش رو نوازش میداد.
خدایا چه حال خوشی داره، سالِ جدید رو کنار جوونایی شروع کنی که از همهکس و همهجا بریده و پروازکنان چونان کبوتران سپید، راهی سرزمینی شده بودند تا دلِ کودکانش را برای چند روزی خوشحال کنند.
لحظاتِ سپری میشد و زمین و زمان در حالِ تحول بود.
شیرینی سفره هفتسین ما، مناجات امام زمانی بود، که آرامش خاصی را به وجودت هدیه میداد.
صدایِ شادمانه سرنا و کرنا، نوید بهار رو داد و سال جدید شروع شد.
سالی که امید داری، بهتر از سال قبل برایت باشد، سالی که دوست داری در آن فرج مولا را داشته باشی.
همه شروع به تبریک گفتن، کردند و بعدم گوشِ جان سپردیم به سخنانِ گهربار رهبری.
کلامِ دلنشینی که آشنایِ دیرینهای است برای هر ایرانی و مسیر رو برای سال جدید به ملت و مسئولان نشان میدهند.