سکانس اول:
امروز را فقط، از سنگِ ترازو مقدار کمی بدزدم، از آنجایی که کم است کسی نمیفهمد! ذرهای از آن و ذرهای از این، رویِ زندگیم اثری نمیڱذارد! یادم میرود:
“تخممرغ دزد، شترمرغ دزد میشود”
و فراموش کردهام دزدی، دزدی است و أثر خود را میگذارد و کم و زیاد ندارد!
سکانس دوم:
رفتم سرکار، منتظر پیامهایم باش! رویِ صندلیِ میزم مینشینم و گوشی را برمیدارم. شروع میکنم به پیام دادن، بابا چند دقیقه است فقط، اربابرجوع وقت دارد به جایی برنمیخورد، چند لحظهای منتظرِ امضاء من بماند! ساعت ۹ شد باید بروم صبحانه بخورم، همینجا بمان تا بیایم و کارت را راه بیاندازم!
سکانس سوم:
کرایهات اینقدر میشود، به من هم ربطی ندارد! چند مسیر شده است و من هم بنزین میزنم، آب که مصرف نمیکند!
خوب شد، پانصد تومان به کسی ضرر نمیزند اما من با این پانصدها میتوانم چرخ ماشینم را بچرخانم! اینها پول خورد برایِ ملت است، اما برایِ من:
“قطره قطره جمع گردد و آنگهی دریا شود”
لقمه حرام، چیزی که کم و زیاد ندارد. بزرگ و کوچک ندارد. آتش است که وارد خانهات میکنی!
دزدی فقط از دیوار مردم بالا کشیدن نیست!
منِ طلبه هم میتوانم مصداقش باشم، با کمکاری در درس خواندن، با دیر به کلاس رفتن، سرکلاس با بغلدستی حرف زدن و خاطره تعریف کردن! آری من هم از خمس امام زمان که برایم خرج میشود دزدی میکنم!
شیطان به راههایِ مختلف تو را به دام میاندازد. یکی که ایمانش کمتر است آنطوری و کسی که ایمانش بیشتر است از راه عبادت و…
عزیزی میگفت:
“در نماز هم میتوان دزدی کرد! از رکوعت مقداری میدزدی و از سجدهات مقداری! سر بر سجده میگذاری اما مقداری از ذکر سجده را نمیگویی و تندتند بلند میشوی و این هم مصداق دزدی است!”
لقمه حرام، بجایِ گوشت و خون به تنِ فرزندت میچسبد و کمکم أثرش را در زندگیت میبینی!
فرزندت خلافکار درمیاید، نمازخوان نیست، دین را کنار گذاشته و کافر شده است!
با خودت مینشینی و فکر میکنی:
“خدایا من در تربیت اولادم کوتاهی نکردم، چرا اینگونه شده است؟!”
فراموش کردهای لقمه حرام به خوردش دادهای و حال اینگونه افعی گشته است!
لقمه حرام که وارد زندگیت کردی، دیگر نه میتوانی حجاب دخترت را مواظبت کنی، نه غیرت فرزندت را و نه حیایِ همسرت را! همه چیز از عهدهات خارج میشود و دیگر کاری از دستت ساخته نیست!
#پینوشت
خداوند در قرآن آیات ۲۹ و ۳۰ سوره مبارکه نساء میفرمایند:
“يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً* وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً]
اى اهل ايمان! اموال يكديگر را در ميان خود به باطل [و از راه حرام و نامشروع ] مخوريد، مگر آن كه تجارتى از روى خشنودى و رضايت ميان خودتان انجام گرفته باشد و خودكشى نكنيد؛ زيرا خدا همواره به شما مهربان است.* و هر كه خوردن مال به باطل و قتل نفس را از روى تجاوز [از حدود خدا] و ستم [بر خود و ديگران ] مرتكب شود، به زودى او را در آتشى [آزار دهنده و سوزان ] درآوريم؛ واين كار بر خدا آسان است.”