منجی
01 مهر 1397 توسط نردبانی تا بهشت
#به_قلم_خودم
جوهر وجودم خشکیده و من را برای نوشتن همراهی نمیکند. دلم را به دریا میسپارم تا از آن جوهری برگیرم و آنچه را که بر روی دلم سنگینی میکند، بنویسم.
این روزها عجیب دل بیقرار است و دنبال منجی میگردد. ظلم همه جا را فرا گرفته، هرجایی صحبت از گرانی و تورم است. افسوس کسی از انسانیت گمشده حرفی به میان نمیآورد. مهربانی روز به روز گرانتر میشود و جای خود را به جنگ و خونریزی داده است. کمک به همنوع به بالاترین حد تورم رسیده و کسی به فکر دستگیری نیست. همه به دنبال مچگیری هستند. روزها چه غمناک و بی روح سپری میشوند. همه جا سیاه و خاکستری است. رنگ روشنی میخواهد تا سیاهی را برکند و همه جا را سپید کند و این روز دیر نیست و “پایان شب سیه، سپید است”