أدعونی استجب لکم
الهی!
قلبی دارم پرتلاطم، آرامشی میخواهد از جنس خودت!
چشمانی دارم منتظر، چشم امید به درگاه تو دوختهاند!
و
زبانی دارم تا تو را بخواند!
پس
اجابت کن دعایم را
إی که گفتی “أدعونی استجب لکم”
الهی!
قلبی دارم پرتلاطم، آرامشی میخواهد از جنس خودت!
چشمانی دارم منتظر، چشم امید به درگاه تو دوختهاند!
و
زبانی دارم تا تو را بخواند!
پس
اجابت کن دعایم را
إی که گفتی “أدعونی استجب لکم”
امشب ذکر لبها “الغوث الغوث” است و بندهای زیبای جوشنکبیر!
“یا رب” تو را میخوانم با عمق وجودم.
“یا رحمن و یا رحیمت” امید دلِ پر از هراسم است و “یا انیسالمونست"، مونسِ تنهاییهایِ این روزهایم!
“یا قادرت” را که میگویم، به خود میآیم که قدرتمندتر از تو وجود ندارد.
وقتی “یا سامعالاصواتت” را زمزمه میکنم، به خود تشر میزنم تا حواسم به کارهایم و حرفایی که از دهانم خارج میشود باشم!
تویی که میبینی و میشنوی، تو هستی خالق نور و اندازهبخش و بخشنده نور!
تو آفریننده شب و روزی “یا من یقلبالیل و النهار"!
تو آنی که شب را برای آرامشِ بشر لباس و ساتر پوشانیدی و روز را برای امرار معاشش قرار دادی
“یا من جعل لیل لباسا
یا من جعل النهار معاشا”
من از تو درخواست میکنم “یا شفیق و یا رفیق” به حالِ زارم بنگری و مرهمی بر دلِ بیتابم باشی!
وقتی رفیقی دائمی دارم که در همه حال با من است و رهایم نمیکند چه حاجت و نیاز به غیر تو دارم مولای من!
تویی آن کسی که شنیدن سخنی تو را مشغول نسازد تا از سخن دیگر باز مانی
“یا من یشغله سمع عن سمع”
و مشغول بودنت به کاری تو را از کار دگر باز نمیدارد
“یا من لایمنعه فعل عن فعل”
و
إی مولای من!
تو بردباری و در عقوبت تعجیل نمیکنی
بخشندهای که بخل در ذاتت نیست و بیمنت میبخشی!
مرا دریاب “یا غیاث المستغیثین” و از آتش خشمت نجاتم ده!
خداوندا !
به این بنده روسیاه، توانی ده تا در هنگام مصیبت، جزع و فزع را از خود دور سازم و زبان به شکوه باز نکنم!
بارالها !
هنگام مصیبت، عقل زائل میشود و روح و روان انسان مست میگردد، پس دست به کاری میزند که مورد رضایت تو نیست و غضبت را به دنبال دارد!
در این لحظات، من را دریاب و به حال خود رهایم نکن.
پروردگارا !
از تو شکیبایی مسئلت میکنم، تا در روزگار سختی پاهایم استقامت کنند و توانِ نگهداشتن وزن بدنم را داشته باشند!
📜 امیرالمومنین علی “علیهالسلام:
شکیبایى به اندازه مصیبت مى رسد. و آن که زمان مصیبت جزع کند ثوابش نابود مى شود.
حکمت 144
خدایا !
ناامیدی را از خود، دور ساختهام، چون خدایی دارم به بزرگی تو!!
وقتی این چنین خدایی دارم، دیگر چه نیاز است به بندگان!!
بارخدایا !
تو میبخشی، بیمنت
میدهی، بیحساب
میپوشانی، بیحد
بیچاره آنکس که تو را نشناخت و به غیر پناه برد!!
خداوندا !
دل از یکایکِ بندگانت بریدم و رویِ به سویِ تو آوردم، که فقط و فقط تویی قادرِ بیهمتا!
پروردگارا !
بر من ببخش، گدایی و دستدرازی کردن به غیرِ تو!
من تو را دارم یا ارحمالرحمین و دیگر به کس نظر نکنم!
پس دستانم را بگیر و آغوش پرمهرت را بر من ببخشای إی بهترین ملجأ و مأمن درماندگان!