یاس کبود۱۴

افتخارم سربازی مولا است. سعی می کنم آنچه را در وبلاگم منتشر می شود به قلم و نوشته خودم باشد، مگر در مواردی اندک. انشالله این نوشته ها مورد رضایت مولایم قرار بگیرد و قدمی هرچند کوچک برای زمینه سازی ظهور باشد.
  • بهار ما تویی یابن الحسن 
  • ورود 
  • وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

زیارت اول

26 دی 1399 توسط نردبانی تا بهشت

ریحانه خیلی دلش می خواست به مشهد برود اما هربار اتفاقی می افتاد و به آرزویش نمی رسید.
دانشگاه که قبول شد، در بسیج دانشگاه ثبت نام کرد.
معمولا بسیج دانشگاه ورودی های هر سال را به زیارت امام رضا می بردند و حالا ریحانه یکی از آن زائرها بود!
ته دلش اضطراب و دلهره داشت که نکند این دفعه هم از سفر جا بماند؛ برای همین تا آخرین لحظه باورش نمی شد که قرار است، برود!
روز حرکت رسید و وقتی خودش را در کوپه قطار دید؛ دلش قنج رفت و بی صبرانه منتظر رسیدن بود.
ساعت ها و دقیقه ها برایش مانند سال می گذشتند!
بعد از 12 ساعت چشم انتظاری بالاخره، مهمان دار قطار اعلام کرد که به ایستگاه راه آهن مشهد رسیدید و لوازم تان را جمع کنید.
بعد از پیاده شدن راهی هتل شدند و ریحانه فقط لحظه شماری می کرد که به حرم برود.
در قطار با دختری به اسم معصومه آشنا شد که ده باری به مشهد آمده بود و ریحانه از او خواسته بود تا او را به حرم ببرد و گوشه گوشه ی حرم را نشانش بدهد!
بعد از اینکه کلید سوئیت را گرفتند، وسایل شان را در اتاق گذاشتند؛ غسل زیارت کردند و راهی حرم شدند.
در خیابان امام رضا که می رفتند، ریحانه داشت همه جا را از نظر می گذراند یک دفعه چشمش به گنبد زرد حرم افتاد؛ پاهایش بی رمق شد و دیگر توان قدم برداشتن نداشت. لحظه ای بر روی سکوی که آنجا بود نشست، از خود امام رضا خواست که به پاهایش قدرت بدهد و آرامش را به قلب پرهیجانش بازگرداند!
دقایقی سپری شد و با چشمان بارانی آرام آرام قدم برمی داشت. نفس عمیق می کشید تا عطر حرم را مهمان ریه هایش کند.
بعد از بازرسی وارد صحنی شد، که بر روی تابلویی نوشته شده بود صحن جامع رضویی. اذن دخول را زمزمه کرد و به همراه معصومه به صحن آزادی رفت.
معصومه به هرجایی می رسیدند، با آب و تاب اسم شان را می گفت و همه جا را به او نشان می داد.
بعد از زیارت به صحن انقلاب رفتند و روبروی پنجره فولاد دو رکعت نماز زیارت خواندند.
ریحانه بعد از خواندن نماز با چشم های گرد شده غرق در تماشای جای جای صحن بود.
به خانم هایی که آنجا بودند، نگاه می کرد که با چه حال خوشی اسم امام رضا را صدا می زنند و از او مدد می خواهند.
معصومه کتابچه دعایی را به طرفش گرفت و از او خواست زیارت نامه را باهم بخوانند.
بعد از خواندن زیارت نامه، با اینکه دلش نمی آمد اما با اصرار معصومه راهی هتل شدند.

✏ز. یوسفوند

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: به قلم خودم زیارت مشهد

موضوعات: زیارت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود۱۴

مولای‌من! تقویم را ورق می‌زنم، اما غیر از سرما و یخبندان چیزی نمی‌بینم. دل مان برای بهار لک زده و چشمان مان به دنبال بهار می‌گردد. بیا تا این سکوت یخ‌زده انتظار را بشکنی و بهار را برای مان به ارمغان بیاوری. آری مولای‌خوبم! دلم گلِ یاس می‌خواهد و نرگس. دلم برای عطرِ شمیم گلِ محمدی تنگ شده است. می‌دانم تو به انتظار ما نشسته‌ای، تا برگردیم. دریغا! چنان غرق لذت هستیم که فراموش کرده‌ایم، آمدنت را. ✏ز. یوسفوند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث اهل بیت
  • احکام شرعی
  • اطلاعیه
  • امام زمانی
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خاطرات تبلیغی
  • دعا
  • دلتنگی
  • دلنوشته
  • دوستانه
  • رمان
  • رمان عطر یاس من
  • رمان عطریاس
  • رمان‌سفرعشق
  • زیارت
  • سخن حکیمانه
  • سروده های من
  • سفرنامه
  • شهدا
  • صحیح‌خوانی نماز
  • طلبگی من
  • طلبگی من
  • عیدولایت
  • محرم و عاشورا
  • مناجات
  • مناسبت‌ها
  • مولودی
  • میلاد
  • نوشته های مدرسه
  • وبلاگ‌نویسی
  • وحدت بین شیعه و سنی
  • کروناویروس
  • کلیپ تولیدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ دوستان

  • مهنا
  • ضحی
  • طلبگی‌ام مرا افتخار است
  • طوبای محبت
  • کویر تشنه باران
  • شورشیرین
  • مرکزندیریت حوزه علمیه خواهران

لوگو

یاس کبود

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • نورفشان
  • صاحل الامر
  • ندا فلاحت پور

گزارش تخلف

گزارش تخلف

آمار

  • امروز: 330
  • دیروز: 358
  • 7 روز قبل: 1760
  • 1 ماه قبل: 17454
  • کل بازدیدها: 441762

پربازدیدها

  • دلم فریاد می‌خواهد
  • حمام عمومی
  • زن خوب وقتی آقاش میاد خونه...
  • کربلا دلتنگتم
  • عشق‌بازی در تاکسی!
  • چون شب باش و آرامش ببخش
  • بانوان و ورزشگاه
  • دوراهی انتخاب
  • دیوار زندگی
  • مناجات
  • ترس از ترور
  • تشکر از دوستان کوثربلاگ😘
  • معرفی برای ازدواج در سرپل
  • صبح‌انتظار
  • دختر و پسر بی‌خانمان
  • سفرعشق۶۵
  • بلاتکلیفی این روزهایم
  • چراغ قرمز
  • نماز اول وقت
  • چشمه

رتبه کشوری وبلاگ

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس