دل سر به هوایِ من...
16 بهمن 1399 توسط نردبانی تا بهشت
مولایِمن!
هر روز به من نزدیک و نزدیکتر میشوی و این من هستم که از تو فاصله میگیرم.
چشمانم را بستهام و پلکهایم توان باز شدن را ندارد؛ تا رویِ زیبایت را ببیند!
دلم را به رویت قفل کردهام و تو هنوز پشتِ آن به انتظار نشستهای تا من به خود آیم!
اما دریغا!
این دلِ سربههوا از بس هر کجا قدم نهاده و به هر جایی سرک کشیده؛ برایِ میزبانی تو ای عزیزدل، آماده نشده است.
میدانم هربار به من نزدیک میشوی و فاصله را کم میکنی، شاید به پیشوازت بیایم؛ دعا کن برایم آقاجان تا دلم را مهیا و آماده کنم…
?ز. یوسفوند