بهار ما تو هستی یابن الحسن
بویِ بهار به مشام میرسد و صدایِ قدمهایش، گوش را نوازش میدهد!
زمین لباسِ سرد و سپیدش را بیرون آورده و جایش لباسی سبز و بهشتی بر تن کرده است.
اما دلِ یخزدهیِ ما این روزها بهار دیگری میخواهد تا زنده و شاداب گردد!
بهاری از جنسِ عشق و صفا…
بهاری از بویِ خوش و مطبوعِ گلِ یاس و نرگس…
بهاری که زندگی را به دلهایِ مرده بپاشد و لطافت و عدالت را درو کند…
آری ای مولایِ من!
دلِ مرده ما تو را میخواهد تا شکوفهیِ امید دهد و زندگی معنا پیدا کند.
“السلام علی ربیع الانام و نضرة الایّام، سلام بر آن که بهار پاینده اهل عالم و صفا و شادی بخش روزگاران است".
✍یوسفوندمفرد