امام زمان میخواهم یار تو باشم
✍جان که نمی ارزد…
چه دارم که فدایت کنم؟
▪️عمریست، سر به زیر افکنده ای،
و بازیهای کودکانه مرا نظاره میکنی!
به انتظارِ روزی که شاید من نیز قد بکشم و دستم به چشمان تو برسد…
و بعـــد گوشه چشمانت را پاک کنم،
و اقرار کنم؛ آمده ام کنارت باشم…
آمده ام که به همه ی اهل زمین، نشانَت دهم.
آمده ام که با تو، راهِ آسمان را پیدا کنم!
جــان که نمی ارزد….
جانی که بالهایش را غبارِ گناه، سنگین کرده است…
هیچ ندارم…
تو بگو، میانِ لشکرت، جایی برای من نیز، مانده است؟
سالهاست، سرگرمی و غفلت ، رسمِ صبح تا شبِ هر روزه ی من، است.
دستم را بگیر!
من فکر میکنم، جشنِ تکلیفِ من، همین روزهاست…
نه جشنی که سالیانِ پیش، برایم گرفته اند…
💫میخواهم قد بکشم…
آنقدر که چشمانم، جز تو را نبینند،
و پاهایم، جز تو برای تو، قدم بر ندارند.
ندينت_سخت_است_مولای_من
دستم_بگیر_تا_قد_بکشم
میخواهم_یار_تو_باشم