پناهم باش
شیطان در کمین نشسته بود و بر و بر نگاهم میکرد.
منتظر لغزش کوچولویی بود و زنجیرش را محکم در دست گرفته بود.
میخواست بنده خدا را بنده خود کند.
به محض دیدن لغزش به من گفت:
“تمام شد، دیگه خدا مثل قبل دوست نداره.
تو گناه کردی و از درگاه پروردگار رونده شدی”
در حال رفتن به سمت شیطان بودم و حرفایش را گوش میدادم.
یادم آمد! خداوند رحمان و رحیم است.
به یاد آوردم که خداوند در قرآن، انسان را گوشزد کرد.
“لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین”
شیطان دشمن آشکار تو است، پس حواست باشد فریب حرفاهایش را نخوری.
خداوند مهربانم آیهی قشنگتر و امیدبخشتری هم برایمان فرستاده است.
“إن الله یحب التوابین”
آری کافی است توبه کرد و دیگر سمت گناه نرفت، خداوند از مادر مهربانتر است و آغوشش همیشه به رویمان باز است.