سفرعشق ۴۸
23 بهمن 1397 توسط نردبانی تا بهشت
#قسمت_چهلوهشتم #سفر_عشق وقتی خانم موسوی کاراش تموم شد، اومد درِ اتاق بسیج و گفت: –سحرجون بیا بریم!! بدجوری پاهام درد میکرد، به سختی پام رو تکون دادم و بلند شدم!! لنگانلنگان رفتم پیش خانم موسوی!! –چی شده پاهات درد میکنه؟! … بیشتر »