سفرعشق۸۱
30 فروردین 1398 توسط نردبانی تا بهشت
#قسمت_هشتادویکم #سفر_عشق سعی کردم زیاد خرید آنچنانی نداشته باشم. هرجایی میرفتیم، مادر فرزام کلی اصرار میکرد برا خرید. با لبخندی جوابش رو میدادم و میگفتم: –مادرجون هرچی نیاز داشته باشم، میخرم. مادر فرزامم کلی قربون صدقم میرفت و… بیشتر »