سفرعشق۷۴
13 فروردین 1398 توسط نردبانی تا بهشت
#قسمت_هفتادوچهارم #سفر_عشق رفتم آشپزخونه و منتظر شدم بابام صدام کنه تا چای ها رو ببرم!! خیلی استرس داشتم، دل تو دلم نبود. زمان به آرومی میگذشت و من دیگه کلافه شده بودم ،،، نمیدونم چقدر زمان گذشت ولی بالاخره صدام زدن تا چای ببرم. دست و پام… بیشتر »