فاطمه آمد تا زن را از فرش به عرش برساند...
فاطمه آمد و با خود خیر کثیر آورد. او “امابیها” بود و پدر او را مادرِ پدر خواند.
تجلی نور خدا بر روی زمین است و مادر دو فرزند که سید شباب اهل جنت هستند!
او آمد تا بگوید:
آنکه پدرم را دمبریده نامید، مقطوعالنسل شد و نسل من سالها میگذرد اما همچنان روشنیبخش زمین و اهل آن است!
فاطمه آمد تا زن را از فرش به عرش برساند و آنها باشند که “مرد از دامنشان به معراج میرود.”
او آمد تا عزت دهد زنان را…
روسفید کند پدران را…
بمیراند افکار پوچِ جاهلیت را…
و زنده بدارد فرهنگِ نابِ فاطمی را…
آری
فاطمه متولد شد تا زمین از یمن وجودش بر خود ببالد، همچون گوهری بر رویش قدم میگذارد.
فاطمه متولد شد و با روشنایی نورش، نورِ خورشید بیفروغ گشت، به سردی و خاموشی مبدل شد!