آرزوت چیه امشب...
حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که بیمنت میبخشد و بیحساب هرآنچه دل طلب کند؛ میدهد!
سپاس مخصوص اوست که آفرینندهیِ شبِ لیلهالرغائب است و این شبِ عزیز را به رویِ بندگانش باز گذاشته، تا همه بیایند؛ خاطی و عاصی ندارد؛ دست همه را میگیرد و به همگان عطا میکند و میبخشد…
این بخشش و عطا کردن، ذرهای از خوان نعمتش نمیکاهد و از اقیانوسِ بیکرانِ نعمتهایش کم نمیکند…
خداوندا!
امشب، بندگانت کاسه گدایی را بر سر دست گرفته و در مقابل تو قرار دادهاند؛ تا هرآنچه در دل دارند از محال و غیرممکن، تو آنها را برآورده کنی و دستانشان را بگیری!
امشب چه بنده سفیدروی باشی چه خدای ناکرده سیاهروی، هر چه قدر که ناامید، هرچه قدر دلشکسته و پریشان، هر چه که بخواهی از او، امیدوار باش به اجابت؛ که در “ناامیدی بسی امید است”
از هرکجایِ این جهان خاکی او را صدا بزنی با طبقی از آرزوهایِ ممکن و غیرممکن به سویت میآید و در به رویت باز میکند…
در این شبِ آرزوها، غیرممکن را ممکن و ” پایان شب سیه را سپید” میکند…
امشب این بنده خطاکار هم، آرزویی دارد که برآورده شدنش برابر با برچیده شدن تمام سیاهیها و تلخیها است و به دنبالش تمام آرزوهایِ اهل زمین به سرانجام میرسد!
پروردگار عالمیان!
ما این بندگانِ یخزده زمستانِ انتظار از تو گرمایِ بهار را میخواهیم تا وجودِ پرنورش، تاریکی و سردیِ این روزها را پایان دهد و روشنایی برایمان به ارمغان آورد!
✍ز. یوسفوند