یاس کبود۱۴

ایام تبلیغاتِ انتخاباتِ ریاست‌جمهوری به روستاها که می‌رفتیم، بخاطر مشکلاتی که در این مدت برایِ‌شان به وجود آمده بود؛ قصد شرکت در انتخابات را نداشتند.

به کمک دوستان سعی می‌کردیم که با آوردن یک سری دلیل آنها را مجاب کنیم تا حضور حداکثری داشته باشند.

جوانِ عزیز روستایی که تحت تاثیر افکار امثال مسیح علی‌نژاد بود؛ انقلاب را زیر سوال می‌برد و از این چهل سالِ پیروزی حرف می‌زد که نظام، انتظارات‌شان را برآورده نکرده است.

شاید جاهایی را حق به او می‌دادیم:

بیکاری که روز به روز بیشتر می‌شود و خیل عظیم جوانان بیکار در کشور نمود زیادی دارد.

فقر و تنگدستی مردم که سفره مردم در این هشت سال کوچک و کوچکتر شده است و مردم حتی توان تهیه مایحتاج زندگی را ندارند.

فساد و اختلاس‌های میلیاردی که عده‌ای با ندانم‌کاری مردم را نسبت به نظام و اسلام بدبین کرده است.

در ابتدا سعی می‌کردیم به آنها حق دهیم اما در ادامه با آوردن دلایلی به تفکر فراشان می‌خواندیم.

به آنها می‌گفتیم:

اولا اگر الان مشکلات زیادی در کشور وجود دارد نتیجه انتخاب غلطی است که در انتخابات داشته‌ایم بنابراین همانطور که برای انتخاب یک ازدواج خوب یا حتی اسم فرزند این همه تحقیق می‌کنیم باید در این امر مهم بیشتر تفحص کنیم.

دوما ما الان فقط چهل و خورده‌ای سال از پیروزی نظام مقدس جمهوری اسلامی گذشته است باید عملکرد نظام را با تاریخ دو هزار ساله شاهنشاهی مقایسه کنیم. برای این کار از پدر و مادرهایی‌ که سن بالاتری داشتند سوال می‌کردیم؛ شما که در زمان شاه بوده‌‌اید آیا برق، آب، گاز، جاده، مدرسه، شبکه بهداشت و… حتی در شهر داشته‌اید؟! آیا امکانات زندگیِ حالا که برای‌تان فراهم است و سرپناهی برایِ زندگی دارید آن موقع هم اینگونه بوده است؟!

نکته بعدی که نباید فراموش کرد این است؛ آداب زندگی مردم تغییر کرده و از اسلامی بودن به سمت غربی متمایل گشته است. سطح توقع مردم بالا رفته و به تبع چشم و هم‌چشمی و رقابت ناسالم افزایش یافته؛ روزگاری مردم سالی یک وعده برنج در اول عید نوروز مصرف می‌کردند اما حالا چه؟! امروز خانواده‌ها دیگر به یک سرپناه ساده با امکانات زندگی بی‌آلایش قانع نمی‌شوند بلکه چشم و هم‌چشمی با جاری، خواهرشوهر و دوست آنها را به سمت و سویِ زندگی پرزرق و برق و لوکس سوق داده است.

با این حرف‌ها مجاب‌ می‌شدند تا در انتخابات شرکت کنند.

اما چند کلمه‌ای حرف با مسئولان نظام دارم:

حال که مردم با وجود این همه مشکلات، گرانی و بیکاری دوباره به دشمنان این نظام نه گفتند و رای آری به جمهوری اسلامی دادند؛ جا دارد شما هم بیشتر از قبل برای این مردم کار کنید.

اما خمینی “ره” می‌فرمایند:

پشتوانه یک حکومتی ملت است، اگر یک ملتی پشتوانه حکومت نباشد این حکومت نمی‌تواند درست بشود؛ این حکومت نمی‌تواند برقرار باشد.

پس باید مردم را راضی کرد، مشکلات آنها را حل نمود، دست دزدان و فسادگران را از این مملکت کوتاه کرد…

✍زهرا.یوسفوند مفرد 

تبلیغ چهره به چهره بین مردم روستاها برای حضور حداکثری به همت طلاب مدرسه 

ما تهدید کرونا را به فرصت تبدیل کردیم و محافل نورانی جزءخوانی ماه مبارک رمضان را از مساجد و حسینه ها به کوچه ها و باغ‌های روستاها کشوندیم تا صدایِ گوش‌نواز قرآن زیر سقف آبی آسمان به گوش مردم کوچه و خیابان برسد.
مراسم جزء‌خوانی ماه مبارک رمضان با سخنرانی و اجرای طلاب همراه با رعایت پروتکل‌های بهداشتی در کوچه‌های شهر و باغ‌های روستا…

خلاصه از این جمع خانم‌ها به آن جمع سر می‌زدم و یک ساعتی را بینشان بودم و بعد همراه اعضایِ گروه به خوابگاه برمی‌گشتیم.

یک روز از این روزها در جمعِ عزیزانی بودم که فکر می‌کردم شیعه هستند. باهم به زبان کردی صحبت می‌کردند و من اصلا متوجه حرف‌هایشان نمی‌شدم! لبخندی زدم و گفتم:

“خاله‌جان! یه طوری حرف بزنید منم بفهمم چی میگید!”

یکی‌شان گفت:

“دارم میگم از وقتی رژیم گرفتم ۱۳ کیلو کم کردم، خیلی چاق بودم و اذیت می‌شدم! “

از طریقه‌ی رژیم گرفتنش سوال کردم، که چکار کرده است؟!

گفت: 

“شام را از وعد‌ه‌هایِ غذایی حذف کردم!”

قبلا روایتی را خوانده بودم که وعده‌ی شام به هیچ‌وجه نباید حذف شود چون رگی در بدن هست که با حذف شام، صاحبش را نفرین می‌کند! از طرفی شنیده بودم از نظر طبِ سنتی وعده‌ی ناهار بهتر است حذف شود، از آنجا که خودم در این مورد تجربه داشتم و در مدت یک ماه اثراتش را دیده بودم؛ این نکته‌ها را برایشان بازگو کردم!

از حرف‌هایم خوششان آمد و سرِ صحبت را باز کردند که اهل کجا هستم و چکار می‌کنم؟!

دوباره شبکه را تغییر دادند و به زبان کردی، شروع کردن به صحبت کردن! وسط بحث‌شان از امام رضا “علیه‌السلام” حرف زدند، برایم جالب بود! برایِ همین پرسیدم:

“منظورتون زیارت امام رضاست، تا حالا رفتید؟!”

با حسرت و آه گفتند:

“نه پولمون کجا بود، خرج گرونه و هزینه زیادئه! “

لبخندی زدم گفتم:

” من شماره تلفنی بهتون می‌دهم، مجتمع‌هایی هستند توسط آستان قدس رضوی تازه ساخته شدند و هزینه هر شب ۱۰ هزار تومان است و به صورت سوئیت هستند! می‌تونید با کمترین هزینه، یه زیارت خوبی داشته باشید!”

آنقدر خوشحال شدند که دخترشان را فرستادند تا کاغذ و خودکاری بیاورند و شماره‌تلفن و آدرس مجتمع را برایشان یادداشت کنم.