امشب ذکر لبها “الغوث الغوث” است و بندهای زیبای جوشنکبیر!
“یا رب” تو را میخوانم با عمق وجودم.
“یا رحمن و یا رحیمت” امید دلِ پر از هراسم است و “یا انیسالمونست"، مونسِ تنهاییهایِ این روزهایم!
“یا قادرت” را که میگویم، به خود میآیم که قدرتمندتر از تو وجود ندارد.
وقتی “یا سامعالاصواتت” را زمزمه میکنم، به خود تشر میزنم تا حواسم به کارهایم و حرفایی که از دهانم خارج میشود باشم!
تویی که میبینی و میشنوی، تو هستی خالق نور و اندازهبخش و بخشنده نور!
تو آفریننده شب و روزی “یا من یقلبالیل و النهار"!
تو آنی که شب را برای آرامشِ بشر لباس و ساتر پوشانیدی و روز را برای امرار معاشش قرار دادی
“یا من جعل لیل لباسا
یا من جعل النهار معاشا”
من از تو درخواست میکنم “یا شفیق و یا رفیق” به حالِ زارم بنگری و مرهمی بر دلِ بیتابم باشی!
وقتی رفیقی دائمی دارم که در همه حال با من است و رهایم نمیکند چه حاجت و نیاز به غیر تو دارم مولای من!
تویی آن کسی که شنیدن سخنی تو را مشغول نسازد تا از سخن دیگر باز مانی
“یا من یشغله سمع عن سمع”
و مشغول بودنت به کاری تو را از کار دگر باز نمیدارد
“یا من لایمنعه فعل عن فعل”
و
إی مولای من!
تو بردباری و در عقوبت تعجیل نمیکنی
بخشندهای که بخل در ذاتت نیست و بیمنت میبخشی!
مرا دریاب “یا غیاث المستغیثین” و از آتش خشمت نجاتم ده!
✍ز. یوسفوند